جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کنترل

کنترل

کنترل
بازرسی، تحت مراقبت و نظارت داشتن، توانایی اداره و هدایت خود یا کسی، دستگاهی برای کنترل وسیلۀ برقی از راه دور، کنترل از راه دور
کنترل
فرهنگ فارسی عمید

کنترل

کنترل
وارسی. بازبین. (فرهنگستان). وارسی. بازرسی. تفتیش: کنترل بلیطها. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

کنترلر

کنترلر
کسی که در راه آهن یا تماشاخانه بلیط ها را رسیدگی می کند، مامور کنترل
کنترلر
فرهنگ فارسی عمید

کنترلر

کنترلر
فرهنگستان ایران ’بازبین’ را به جای این کلمه اختیار کرده است و آن کسی است که کالا و جنس های تجارتی را رسیدگی کرده برابری آنها را با بارنامه تصدیق می نماید، کسی که در راه آهن و تماشاخانه ها بلیطهای فروخته شده را بازدید می نماید تا هر کسی مطابق ارزش بلیطدر جای خود قرار گیرد. (واژه های نو فرهنگستان ایران). مفتش. ممیز بلیطهای تئاتر و سینما و راه آهن و غیره. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

کنتل

کنتل
کوتاه قامت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا