جدول جو
جدول جو

معنی کمانه - جستجوی لغت در جدول جو

کمانه
(دخترانه)
منسوب به کمان
تصویری از کمانه
تصویر کمانه
فرهنگ نامهای ایرانی
کمانه
آرشه
تصویری از کمانه
تصویر کمانه
فرهنگ واژه فارسی سره
کمانه
کمان مانند مانند کمان، آنچه شبیه کمان باشد، در موسیقی آرشه، پرما، چوب باریکی که دوالی به آن ببندند و با آن پرما را بگردانند
تصویری از کمانه
تصویر کمانه
فرهنگ فارسی عمید
کمانه
کمان قوس، چوب کجی که دوالی بر آن بندند و با آن بر ماه و مثقب را بگردانند تا چیز ها را سوراخ کند: (بر مثقب نطق در فسانه از قوس قزح کنم کمانه)، (خاقانی)، چوب کج و خمیده ای بشکل کمان که بدان کمانچه و رباب و مانند آنرا نوازند مضراب زخمه: (هشیار زمن فسانه ناید مانند رباب بی کمانه) (مولوی)، کاریز کن چاهجوی مقنی: (چنانکه چشمه پدید آورد کمانه ز سنگ دل تو از کف تو کان زر پدید آرد)، (دقیقی)، چاهی که چاهکنان به جهت امتحان آب در زمین ایجاد کنند
فرهنگ لغت هوشیار
کمانه
((کَ نِ))
هر چیز کمان مانند، قوس، آرشه، وسیله ای که با آن کمانچه و مانند آن را می نوازند، مضراب، زخمه، مقنی
تصویری از کمانه
تصویر کمانه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سمانه
تصویر سمانه
(دخترانه)
سمانی بلدرچین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زمانه
تصویر زمانه
(دخترانه)
روزگار، دهر، روزگار، چرخ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زمانه
تصویر زمانه
عصر، دوران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گمانه
تصویر گمانه
احتمال، حدس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
(دخترانه)
ساحل، کنار، سو، جهت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کیانه
تصویر کیانه
(دخترانه)
منسوب به کیان، پادشاهی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زمانه
تصویر زمانه
روزگار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کمانی
تصویر کمانی
منحنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کمانک
تصویر کمانک
پرانتز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کمانش
تصویر کمانش
انحنا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کسانه
تصویر کسانه
عاریتی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
قطر، افق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کمینه
تصویر کمینه
حد اقل، حداقل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رمانه
تصویر رمانه
یک انار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمانه
تصویر زمانه
روزگار، دهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمانه
تصویر جمانه
یک مروارید واحد جمان یک دانه مروارید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمانه
تصویر چمانه
ظرفی که در آن شراب خورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امانه
تصویر امانه
نهادک زینهاری دستمردی سپردگانی درستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمانه
تصویر خمانه
نیزه سست خاکروبه، خاک کناد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنانه
تصویر کنانه
کهنه، دیرینه، فرسوده، کنانه، برای مثال به روزگار تو نو شد ز سر جهان کهن / کنانه گر شود آن هم به روزگار تو باد (کمال الدین اسماعیل - لغتنامه - کنانه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
ساحل، کنار، طرف، سو، انتها، پایان، برای مثال خدای را مددی ای دلیل راه حرم / که نیست بادیۀ عشق را کرانه پدید (حافظ - ۴۶۴)
کرانه کردن: به پایان رساندن، کنایه از منحرف شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چمانه
تصویر چمانه
ظرفی که در آن شراب می خورند، پیاله، ساغر، جام، برای مثال همچو بلبل لحن و دستان ها زنند / چون لبالب شد چمانه و بلبله (ناصرخسرو - ۲۸۱)، کدویی که در آن شراب کنند، حیوان، جانور، برای مثال چه لافی که من یک چمانه بخوردم / چه فضل است پس مر تو را بر «چمانه» (ناصرخسرو - ۴۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گمانه
تصویر گمانه
چاه یا نقبی که مقنی پیش از کندن قنات در محلی که گمان آب میبرد حفر میکند، کنایه از گمان، حدس
گمانه بردن: کنایه از گمان بردن، ظن بردن، تصور کردن
گمانه زدن: کندن نقب یا چاه برای پی بردن به آب
گمانه کردن: کنایه از گمان کردن، پنداشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کماهه
تصویر کماهه
آنچه برای دفع چشم زخم با خود بردارند، بازوبند، تعویذ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سمانه
تصویر سمانه
سقف
بلدرچین، پرنده ای با بال های کوتاه منقار کوچک و صدای بلند، سمان، کرک، کراک، سلویٰ، بدبده، ورتیج، وشم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنانه
تصویر کنانه
جعبۀ چوبی یا چرمی که تیرها را در آن می گذاشتند، تیردان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طمانه
تصویر طمانه
آرامیدن دست کشیدن از کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قمانه
تصویر قمانه
کهنه نوزاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کسانه
تصویر کسانه
دیگران، غیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
کناره، حاشیه
فرهنگ لغت هوشیار