- کم
- آستین، قسمتی از جامه که از شانه تا مچ دست را می پوشاند، دهانۀ خیک و مشک، طریقه و راه
معنی کم - جستجوی لغت در جدول جو
- کم
- اندک، قلیل، بخس
- کم ((کُ مّ))
- آستین، جمع اکمام
- کم ((کَ))
- اندک، قلیل، کمتر، اقل، الا، منهای، کمیاب، نادر
- کم
- که مرا،
برای مثال چون من شکسته ای را از پیش خود چه رانی / کم غایت توقع بوسی ست یا کناری (حافظ - ۸۸۶)
- کم
- اندک، ترک
کم: تقریباً، به جز، کمتر از، کم با کسره انتهایی
کم و بیش: کمابیش، کم و زیاد، اندک و بسیار، تقریباً
کم و کاست: کمی، نقصان
- کم
- مقدار، اندازه
- کم
- Less, Skimpy
- کم
- menos, escasso
- کم
- weniger, knapp
- کم
- mniej, skąpy
- کم
- меньше , скудный
- کم
- менше , обмежений
- کم
- menos, escaso
- کم
- moins, maigre
- کم
- meno, scarso
- کم
- minder, schaars
- کم
- कम , संक्षिप्त
- کم
- kurang, minim
- کم
- قليلٌ , ضئيلٌ
- کم
- 적은 , 부족한
- کم
- פחות , מועט
- کم
- 更少的 , 微薄的
- کم
- 少ない , 乏しい
- کم
- daha az, yetersiz
- کم
- kidogo, haba
- کم
- น้อยลง , ขาดแคลน
- کم
- কম , অল্প
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چندی
برنامه آگهی
شایستگی ها، شایستگی
آرمان گرایی
آرمان گرایانه