جدول جو
جدول جو

معنی کلیسا - جستجوی لغت در جدول جو

کلیسا
معبد مسیحیان، عبادتگاه ترسایان
تصویری از کلیسا
تصویر کلیسا
فرهنگ فارسی عمید
کلیسا(کِ)
مخفف کلیسیا است که جای پرستش و معبد ترسایان باشد. (برهان). معبد و پرستشگاه ترسایان و کنشت. (ناظم الاطباء). کلیسیا. کلیسه. (با کنشت و معرب آن کنیسه مقایسه شود). معبد ترسایان. محل عبادت مسیحیان. (فرهنگ فارسی معین) :
در کلیسا به دلبری ترسا
گفتم ای دل به دام تو در بند.
هاتف اصفهانی.
و رجوع به کنشت و کنیسه شود، پرستشگاه کفار. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کلیسا
جای پرستش و معبد ترسایان، محل عبادت مسیحیان، کلیسه
تصویری از کلیسا
تصویر کلیسا
فرهنگ لغت هوشیار
کلیسا((کِ))
عبادتگاه مسیحیان
تصویری از کلیسا
تصویر کلیسا
فرهنگ فارسی معین
کلیسا
بیعه، پرستشگاه، دیمه، عبادتگاه، عبادتخانه، کنشت، معبد
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کلیسا
اگر درخواب بیند که در کلیسا شد و سوی قبله اسلام نماز کرد، دلیل که توبه از گناه کند و دینش قوی شود به سبب آن که کلیسا جای عبادت است. محمد بن سیرین
۱ـ اگر در خواب کلیسایی را در نقطه ای دور ببینید، دلالت بر آن دارد که از خواسته هایی که مدتی به دنبالش بودید نومید خواهید شد. ، ۲ـ اگر در خواب ببینید که با آشفتگی داخل کلیسا می شوید، دلالت بر آن دارد که در تشییع جنازه کسی شرکت می کنید. ، ۳ـ اگر در خواب کلیسا را در محلی مخروبه ببینید، نشانه آن است که امیدها و نقشه هایتان نقش بر آب خواهد شد. ، ۴ـ اگر خواب ببینید کشیشی مانع ورود شما به کلیسا می شود، نشانه آن است که شما از دست دشمنان خود می گریزید. ، ۵ـ اگر دختری در خواب ببیند که وارد کلیسا می شود، علامت آن است که در آینده سخت بیمار خواهد شد. اما اگر ببیند که هنگام داخل شدن به کلیسا با کشیشی حرف می زند، بعدها از طرف دوستان خود به خاطر نادرست بودن رفتارش مورد انتقاد و سرزنش قرار می گیرد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لیسا
تصویر لیسا
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی قزوین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ملیسا
تصویر ملیسا
(دخترانه)
بادرنگبویه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کلیاس
تصویر کلیاس
کریاس، درگاه، آستان، آستانه، دالان، راهرو، دربار
فرهنگ فارسی عمید
به سریانی پوست قنفذ است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
نام جزیره ای از یوگسلاوی در دریای آدریاتیک، دارای ده هزار تن سکنه است
لغت نامه دهخدا
(کَلْ)
دهی از دهستان هزارجریب است که در بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری واقع است و260تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کِلْ)
به معنی شخار است که قلیا باشد و بیشتر صابون پزان به کار برند. (برهان). قلیا معرب آن است. (انجمن آرا). اسم فارسی قلی است. (فهرست مخزن الادویه). و رجوع به قلیا شود، به لغت زند و پازند گوسفند را گویند. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). هزوارش کلیا، کلنیا (گوسپند) (از حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
آلتی که در مازندران با آن شیرۀ نیشکر را استخراج کنند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
اسم رومی شکنبه است و به سریانی و رومنتن است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(کَ سَ)
دهی از دهستان هرازپی است که در بخش مرکزی شهرستان آمل واقع است و 140 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کِلْ)
به معنی در خانه باشد. (برهان) (آنندراج). کریاس و در خانه. (ناظم الاطباء). در خانه. (فرهنگ فارسی معین) ، ادبخانه را نیز گویند که بر بام خانه سازند و آن را به عربی کریاس خوانند. (برهان) (آنندراج). مستراحی که بر بالای بام سازند و کاریز آن بر زمین باشد. (فرهنگ فارسی معین). طهارت خانه که بر بام راست کنند و به تازی کریاس خوانند. (فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
معرب کلیچه یا کلیجه: ثم اتی بالموائد (در خوارزم) فیها الطعام من الدجاج المشویه و... و خبزمعجون بالسمن یسمونه الکلیجا. (ابن بطوطه، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلیچه و کلیجه شود
لغت نامه دهخدا
(کِ)
کلیسا، از ’اکلیسا’ی یونانی بمعنی انجمن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کلیسا. (فرهنگ فارسی معین) :
مسجد کلیسیا نشده ست ای پسر هنوز
گرچه به شهر همبر مسجد کلیسیاست.
ناصرخسرو.
چون شاه بازگشت ز ابخاز روز عید
فرمود چاشتگه گذری بر کلیسیا.
خاقانی.
من بانگ برکشیدم و گفتم که ای دریغ
اسلامیان به کعبه و ما در کلیسیا.
خاقانی.
مه را ز فلک به طرف بام آوردن
وز روم کلیسیا به شام آوردن.
سعدی.
و رجوع به کلیسا شود
لغت نامه دهخدا
(کِ سَ / سِ)
مخفف کلیساست که جای پرستش و معبد ترسایان باشد. (آنندراج). کلیسا. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کلیسا شود
لغت نامه دهخدا
(طِ)
بلغت اهل شام نوعی از صدف کوچک است که از آن نمک میسازند و با نان میخورند، و بقول صاحب تحفه اسم حلزون است. اسم صنفی از صدف کوچک است. (فهرست مخزن الادویه). نوعی از صدف کوچک و اهل شام وی را طلیس خوانند و اهل مصر دلینس، نمک سود با نان خورند. (اختیارات بدیعی). نوعی از صدف باشد و آن کوچک می شود، نمک سود کرده با نان خورند. (برهان). می خورند. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(کِ)
دهی از دهستان گرگن است که در بخش فلاورجان شهرستان اصفهان واقع است و 196 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طلیسا
تصویر طلیسا
واژه پارسی است تلیسا گونه ای شسن خوراکی (شسن صدف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیا
تصویر کلیا
قلیا بنگرید به قلیا
فرهنگ لغت هوشیار
از یونانی} اکسیا: {کلیسیاک کرساک کازه معبد ترسایان محل عبادت مسیحیان: (در کلیسابدلبری ترسا گفتم ای بدام تو در بند) (هاتف اصفهانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیسه
تصویر کلیسه
معبد ترسایان محل عبادت مسیحیان: (در کلیسابدلبری ترسا گفتم ای بدام تو در بند) (هاتف اصفهانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیاس
تصویر کلیاس
در خانه، مستراحی که بر بالای بام سازند و کاریز آن بر زمین باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیاس
تصویر کلیاس
((کِ))
جلو خانه، درگاه، کریاس، مستراحی که بر بام خانه سازند و کاریز آن بر زمین باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلیسایی
تصویر کلیسایی
Churchly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
از روستاهای واقع در شهرستان بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
نامی برای افراد
فرهنگ گویش مازندرانی
اسپله –ماهی درشت اندام خزری با سر بزرگ، ظف چوبی دسته دار
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان عشرستاق هزار جریب بهشهر، از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزار جریب بهشهر، از توابع چهاردانگه ی هزارجریبی ساری، خالی کردن تنه ی درخت و نهادن چوبی استوانه ای در آن برای استحصال
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از کلیسایی
تصویر کلیسایی
eclesiástico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کلیسایی
تصویر کلیسایی
kirchlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کلیسایی
تصویر کلیسایی
kościelny
دیکشنری فارسی به لهستانی