کلیسا، از ’اکلیسا’ی یونانی بمعنی انجمن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کلیسا. (فرهنگ فارسی معین) : مسجد کلیسیا نشده ست ای پسر هنوز گرچه به شهر همبر مسجد کلیسیاست. ناصرخسرو. چون شاه بازگشت ز ابخاز روز عید فرمود چاشتگه گذری بر کلیسیا. خاقانی. من بانگ برکشیدم و گفتم که ای دریغ اسلامیان به کعبه و ما در کلیسیا. خاقانی. مه را ز فلک به طرف بام آوردن وز روم کلیسیا به شام آوردن. سعدی. و رجوع به کلیسا شود