کلاکت (Klaket) یا Slate به عنوان یکی از وسایل و ابزارهایی است که در صنعت سینما و تولید فیلم برای ضبط اطلاعات فیلم، هماهنگ سازی صدا و تصویر، و همچنین برای سینک کردن تصویر و صدا استفاده می شود. این وسیله شامل یک تخته کوچک است که معمولاً دو صفحه دارد: صفحه جلویی که شامل اطلاعات فیلم و نسخه سندرمی است و صفحه پشتی که برای گرفتن صدا و تصویر استفاده می شود. وظایف کلاکت شامل موارد زیر می باشد: 1. ثبت اطلاعات فیلم : اطلاعاتی مانند نام فیلم، شماره صحنه، شماره تصویر، شماره کادر، تاریخ و سایر اطلاعات مربوط به تولید فیلم را ثبت می کند. 2. سینک کردن صدا و تصویر : با کشیدن صفحه کلاکت پایین، صدای تخته کلاکت و دست زدن آن بر روی یکدیگر، صدا و تصویر با هم سینک می شوند. 3. هماهنگ سازی فیلم : در فرآیند تدوین، کلاکت به عنوان یک نقطه مرجع استفاده می شود تا تدوینگر بتواند تصاویر و صدا را با هم هماهنگ کند. 4. فهرست ها و گزارش ها : از اطلاعات ثبت شده در کلاکت برای تهیه فهرست ها، گزارش های تولید و غیره استفاده می شود. کلاکت یکی از ابزارهای اساسی در صنعت فیلم سازی است که برای مدیریت و هماهنگی صحیح فرآیندهای تولید و پس تولید فیلم بسیار اهمیت دارد. در ابتدای هر برداشت از این صفحه هم، فیلم برداری می شود، تا در هنگام تدوین اطلاعات مورد نیاز به تدوین گر داده شود. در صفحه کلاکت، اطلاعاتی نظیر نام فیلم، فیلم ساز، فیلم بردار، تاریخ، شماره هر صحنه و هر برداشت درج می شود. این اطلاعات نشان می دهد که کدام بخش از فیلم در حال تهیه است (این اطلاعات به طور شفاهی هم خوانده می شوند) . تخته لولا شده بالای صفحه کلاکت تخته تقه نام دارد که محکم به هم می خورد، تدوین گر در مرحله تدوین از این صدا برای هم گاه کردن صدا و تصویر استفاده می کند.
کلاکت (Klaket) یا Slate به عنوان یکی از وسایل و ابزارهایی است که در صنعت سینما و تولید فیلم برای ضبط اطلاعات فیلم، هماهنگ سازی صدا و تصویر، و همچنین برای سینک کردن تصویر و صدا استفاده می شود. این وسیله شامل یک تخته کوچک است که معمولاً دو صفحه دارد: صفحه جلویی که شامل اطلاعات فیلم و نسخه سندرمی است و صفحه پشتی که برای گرفتن صدا و تصویر استفاده می شود. وظایف کلاکت شامل موارد زیر می باشد: 1. ثبت اطلاعات فیلم : اطلاعاتی مانند نام فیلم، شماره صحنه، شماره تصویر، شماره کادر، تاریخ و سایر اطلاعات مربوط به تولید فیلم را ثبت می کند. 2. سینک کردن صدا و تصویر : با کشیدن صفحه کلاکت پایین، صدای تخته کلاکت و دست زدن آن بر روی یکدیگر، صدا و تصویر با هم سینک می شوند. 3. هماهنگ سازی فیلم : در فرآیند تدوین، کلاکت به عنوان یک نقطه مرجع استفاده می شود تا تدوینگر بتواند تصاویر و صدا را با هم هماهنگ کند. 4. فهرست ها و گزارش ها : از اطلاعات ثبت شده در کلاکت برای تهیه فهرست ها، گزارش های تولید و غیره استفاده می شود. کلاکت یکی از ابزارهای اساسی در صنعت فیلم سازی است که برای مدیریت و هماهنگی صحیح فرآیندهای تولید و پس تولید فیلم بسیار اهمیت دارد. در ابتدای هر برداشت از این صفحه هم، فیلم برداری می شود، تا در هنگام تدوین اطلاعات مورد نیاز به تدوین گر داده شود. در صفحه کلاکت، اطلاعاتی نظیر نام فیلم، فیلم ساز، فیلم بردار، تاریخ، شماره هر صحنه و هر برداشت درج می شود. این اطلاعات نشان می دهد که کدام بخش از فیلم در حال تهیه است (این اطلاعات به طور شفاهی هم خوانده می شوند) . تخته لولا شده بالای صفحه کلاکت تخته تقه نام دارد که محکم به هم می خورد، تدوین گر در مرحله تدوین از این صدا برای هم گاه کردن صدا و تصویر استفاده می کند.
نوعی از انگور سپید به سبزی مایل که مویز سیاه تیره رنگ دارد. (منتهی الارب). انگوری سپید مایل به سبزی منسوب به رودبار کلاف که در نزدیک مدینه است. (ناظم الاطباء). اسم عربی انگور سفید است که در آن سبزی باشد. (فهرست مخزن الادویه)
نوعی از انگور سپید به سبزی مایل که مویز سیاه تیره رنگ دارد. (منتهی الارب). انگوری سپید مایل به سبزی منسوب به رودبار کلاف که در نزدیک مدینه است. (ناظم الاطباء). اسم عربی انگور سفید است که در آن سبزی باشد. (فهرست مخزن الادویه)
چارقدی ابریشمین که زنان عشایر بر سر کنند. قسمی روی سری زنان از ابریشم و جز آن. دستمال بزرگ ابریشمین که مردان کرد بر کلاه و زنان کرد و جز آنان به سر و روی بندند. مشامی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نوعی پارچه است. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده) ، نوعی شمشیر. (یادداشت به خطمرحوم دهخدا) : از یمانی یک نوع برد که گوهر وی هموار بود به یک اندازه و سبز بود و متن او به سرخی زند و نزدیک دنبال نشانهای سپید دارد از پس یکدیگر مانند سیم و آن را کلاغی خوانند. (نوروزنامه)
چارقدی ابریشمین که زنان عشایر بر سر کنند. قسمی روی سری زنان از ابریشم و جز آن. دستمال بزرگ ابریشمین که مردان کرد بر کلاه و زنان کرد و جز آنان به سر و روی بندند. مشامی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نوعی پارچه است. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده) ، نوعی شمشیر. (یادداشت به خطمرحوم دهخدا) : از یمانی یک نوع برد که گوهر وی هموار بود به یک اندازه و سبز بود و متن او به سرخی زند و نزدیک دنبال نشانهای سپید دارد از پس یکدیگر مانند سیم و آن را کلاغی خوانند. (نوروزنامه)
ابوظبیه تابعی است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در تاریخ اسلام، تابعی به کسی گفته می شود که از صحابه دانش فرا گرفته ولی خود پیامبر اسلام را ندیده است. این طبقه، در شکل گیری مکتب های فقهی، کلامی و تفسیری نقش بنیادین داشتند و با تلاش بی وقفه در انتقال دانش، خدمات عظیمی به تمدن اسلامی ارائه کردند. تابعین در بسیاری از منابع دینی ستایش شده اند.
ابوظبیه تابعی است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در تاریخ اسلام، تابعی به کسی گفته می شود که از صحابه دانش فرا گرفته ولی خود پیامبر اسلام را ندیده است. این طبقه، در شکل گیری مکتب های فقهی، کلامی و تفسیری نقش بنیادین داشتند و با تلاش بی وقفه در انتقال دانش، خدمات عظیمی به تمدن اسلامی ارائه کردند. تابعین در بسیاری از منابع دینی ستایش شده اند.
گندگی و تناوری. (ناظم الاطباء). بزرگی و سطبری. (آنندراج). درشتی. ضخمی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عظم. (منتهی الارب). بزرگ بودن: یکی کاروان اشتر گشن دادش هر اشتر بسان کهی از کلانی. منوچهری. ، بزرگی و بزرگواری. (ناظم الاطباء) ، قد و قامت. (ناظم الاطباء). و رجوع به اشتینگاس شود
گندگی و تناوری. (ناظم الاطباء). بزرگی و سطبری. (آنندراج). درشتی. ضخمی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عُظم. (منتهی الارب). بزرگ بودن: یکی کاروان اشتر گشن دادش هر اشتر بسان کهی از کلانی. منوچهری. ، بزرگی و بزرگواری. (ناظم الاطباء) ، قد و قامت. (ناظم الاطباء). و رجوع به اشتینگاس شود
منسوب به علم کلام و علم کلام عبارت از معرفت عقاید است به ادلۀ عقلیه مؤید به نقل. (غیاث) (آنندراج). رجوع به کلام شود. - مذهب کلامی، در اصطلاح اهل بیان، عبارت است از بیان دلیل بر مطلوب به روش اهل کلام، و آن چنان حجتی است که درصورت تسلیم به مقدمات مستلزم مطلوب باشد. چنانکه درآیۀ: ’لوکان فیهما آلهه الااﷲ لفسدتا. (قرآن 22/21) ’. و چون لازم که فساد آسمانها و زمین باشد ناصواب و باطل است ملزوم هم تعدد اله باشد باطل و ناصواب است. و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون ذیل مادۀ ’ذهب’ شود. ، شخصی که ذوق توحید عیانی نیافته باشد و راه معرفت الهی به پای استدلال رفته باشد. (غیاث) (آنندراج). شخصی که راه معرفت الهی را به پای استدلال رود. متکلم. (فرهنگ فارسی معین). اهل کلام. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کلام شود
منسوب به علم کلام و علم کلام عبارت از معرفت عقاید است به ادلۀ عقلیه مؤید به نقل. (غیاث) (آنندراج). رجوع به کلام شود. - مذهب کلامی، در اصطلاح اهل بیان، عبارت است از بیان دلیل بر مطلوب به روش اهل کلام، و آن چنان حجتی است که درصورت تسلیم به مقدمات مستلزم مطلوب باشد. چنانکه درآیۀ: ’لوکان فیهما آلهه الااﷲ لفسدتا. (قرآن 22/21) ’. و چون لازم که فساد آسمانها و زمین باشد ناصواب و باطل است ملزوم هم تعدد اله باشد باطل و ناصواب است. و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون ذیل مادۀ ’ذهب’ شود. ، شخصی که ذوق توحید عیانی نیافته باشد و راه معرفت الهی به پای استدلال رفته باشد. (غیاث) (آنندراج). شخصی که راه معرفت الهی را به پای استدلال رود. متکلم. (فرهنگ فارسی معین). اهل کلام. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کلام شود
مرحوم دهخدا در یادداشتی آرند: ’در بیت ذیل عمعق آیا کلاهوی است، در شاهنامه دیده شود. آیا کلاهوی اعور بوده ؟’ خری زیر من چون خبز دوک لیکن بر او من چنان چون کلاکوی اعور. عمعق (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شاید این کلمه مصحف کاغو یاکلاوو = کلاهو + ی (حرف بیان حرکت کسرۀ اضافه) است. و رجوع به کلاوو و کلاهو و کلاکموش شود
مرحوم دهخدا در یادداشتی آرند: ’در بیت ذیل عمعق آیا کلاهوی است، در شاهنامه دیده شود. آیا کلاهوی اعور بوده ؟’ خری زیر من چون خبز دوک لیکن بر او من چنان چون کلاکوی اعور. عمعق (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شاید این کلمه مصحف کاغو یاکلاوو = کلاهو + ی (حرف بیان حرکت کسرۀ اضافه) است. و رجوع به کلاوو و کلاهو و کلاکموش شود
صاحب مجمع الخواص کلامی را شخصی سلیم شمرده و در بین راه اصفهان به ابرقو با وی آشنا شده و این رباعی را که خود شاعر نوشته به وی داده نقل کرده است: دوری زبرم کنی اگر جان گردم در کفر زنی چنگ گر ایمان گردم بر باد دهی چو خاک اگر گردم گل لب تر نکنی گر آب حیوان گردم. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و آتشکدۀ آذر و مجمع الخواص ص 245 شود
صاحب مجمع الخواص کلامی را شخصی سلیم شمرده و در بین راه اصفهان به ابرقو با وی آشنا شده و این رباعی را که خود شاعر نوشته به وی داده نقل کرده است: دوری زبرم کنی اگر جان گردم در کفر زنی چنگ گر ایمان گردم بر باد دهی چو خاک اگر گردم گل لب تر نکنی گر آب حیوان گردم. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و آتشکدۀ آذر و مجمع الخواص ص 245 شود
در تازی نیامده سخته شناس، سخته گوی سخته در پارسی برابر است با سخن پروهانی (کلام استدلالی) منسوب به کلام: مباحث کلامی، شخصی که راه معرفت الهی را بپای استدلال رود متکلم
در تازی نیامده سخته شناس، سخته گوی سخته در پارسی برابر است با سخن پروهانی (کلام استدلالی) منسوب به کلام: مباحث کلامی، شخصی که راه معرفت الهی را بپای استدلال رود متکلم