جدول جو
جدول جو

معنی کلاوو - جستجوی لغت در جدول جو

کلاوو
موش صحرایی بزرگ، نوعی موش صحرایی جونده خاکی رنگ با دم دراز، دست های کوتاه و پاهای بلند که با کمک پاهای عقبی خود می جهد، کلائو، یربوع، کلاکموش، موش دوپا
تصویری از کلاوو
تصویر کلاوو
فرهنگ فارسی عمید
کلاوو
گونه ای موش که اندامها خلفیش نسبت باندامها قدامی دارای رشد جالب توجهی هستند و از این جهت آنرا موش دو پا نیز گویند. بعلت قوی بودن و طول اندام های خلفی حیوان میتواند جست هایی با مسافت زیاد بزند. این جانور در صحاری و مزارع فراوان است و دارای رنگ خاکستری مایل بخرما یی است. شکمش سفید رنگ میباشد. دمش دراز است و در جست و خیز و حرکت حیوان کمک میکند کلاکموش یربوع جربوز چربوز کلاهو موش دوپا
فرهنگ لغت هوشیار
کلاوو
((کَ))
کلاهو، گونه ای موش که اندام های خلفیش نسبت به اندام های قدامی دارای رشد جالب توجهی هستند و از این جهت آن را موش دو پا نیز گویند و در صحاری و مزارع فراوان است
تصویری از کلاوو
تصویر کلاوو
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلاجو
تصویر کلاجو
پیالۀ شراب، کاسه، کنایه از شراب، برای مثال هان تا ندهی گوش به آواز دف و چنگ / هان تا نکنی رای صراحی و کلاجو (عمید لوبکی- مجمع الفرس - کلاجو)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلاوه
تصویر کلاوه
سرگشته، گیج، سراسیمه، کلاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلائو
تصویر کلائو
موش صحرایی بزرگ، نوعی موش صحرایی جونده خاکی رنگ با دم دراز، دست های کوتاه و پاهای بلند که با کمک پاهای عقبی خود می جهد، یربوع، موش دوپا، کلاکموش، کلاوو
قورباغه، وزغ، جانوری از ردۀ دوزیستان با پاهای قوی و پره دار که در آب تخم می ریزد، برخی از انواع آن از بدن خود مایعی رقیق و سمّی جدا می کند، نوزاد بی دست و پای آن دارای سر بزرگ، دم دراز و آبشش است،
بزغ، غورباغه، وک، غوک، بک، پک، چغز، جغز، غنجموش، مگل، ضفدع، قاس، کلا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلاجو
تصویر کلاجو
پیاله: (هان تا ندهی گوش باواز دف و نی هان تا نکنی رای صراحی و کلاجو)، (عمید لوبکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلاهو
تصویر کلاهو
((کَ))
کلاوو، گونه ای موش که اندام های خلفیش نسبت به اندام های قدامی دارای رشد جالب توجهی هستند و از این جهت آن را موش دو پا نیز گویند و در صحاری و مزارع فراوان است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلاوه
تصویر کلاوه
((کَ وَ یا وِ))
کلایه، کلافه، ریسمان خام که بر چرخه پیچیده باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلاجو
تصویر کلاجو
((کَ))
پیاله، پیاله شراب خوری یا قهوه خوری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلاو
تصویر کلاو
غوک وزغ
فرهنگ لغت هوشیار