سرگین گردان، حشره ای سیاه و پردار، بزرگ تر از سوسک های خانگی که در بیابان های گرم پیدا می شود و بیشتر روی سرگین حیوانات می نشیند و آنرا با چرخاندن حمل میکند، سرگین غلتان، سرگین گردانک، خروک، خبزدو، خبزدوک، خزدوک، کوزدوک، چلاک، کستل، گوگار، گوگال، تسینه گوگال، گوگردانک، بالش مار، کوز، جعل، قرنبا
سِرگین گَردان، حشره ای سیاه و پِردار، بزرگ تر از سوسک های خانگی که در بیابان های گرم پیدا می شود و بیشتر روی سرگین حیوانات می نشیند و آنرا با چرخاندن حمل میکند، سِرگین غَلتان، سِرگین گَردانَک، خَروَک، خَبَزدو، خَبَزدوک، خَزدوک، کَوَزدوک، چَلاک، کَستَل، گوگار، گوگال، تسینه گوگال، گوگَردانَک، بالش مار، کَوَز، جُعَل، قُرُنبا
گندگی و تناوری. (ناظم الاطباء). بزرگی و سطبری. (آنندراج). درشتی. ضخمی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عظم. (منتهی الارب). بزرگ بودن: یکی کاروان اشتر گشن دادش هر اشتر بسان کهی از کلانی. منوچهری. ، بزرگی و بزرگواری. (ناظم الاطباء) ، قد و قامت. (ناظم الاطباء). و رجوع به اشتینگاس شود
گندگی و تناوری. (ناظم الاطباء). بزرگی و سطبری. (آنندراج). درشتی. ضخمی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عُظم. (منتهی الارب). بزرگ بودن: یکی کاروان اشتر گشن دادش هر اشتر بسان کهی از کلانی. منوچهری. ، بزرگی و بزرگواری. (ناظم الاطباء) ، قد و قامت. (ناظم الاطباء). و رجوع به اشتینگاس شود
مصغر کلاه. کلاه کوچک. (فرهنگ فارسی معین) ، فرهنگستان ایران این کلمه را بجای محفظۀ ریشه پذیرفته است. (از واژه های نو فرهنگستان ایران). محفظۀ ریشه. (فرهنگ فارسی معین). پوشش محافظ انتهای ریشه گیاهان که غالباً سخت و برجسته است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). انتهای ریشه از سایر قسمتهای آن متورم و تیره تر می باشد و در اغلب ریشه ها با چشم بخوبی مشخص و متمایز است و کلاهک نامیده می شود. سلول های خارجی این قسمت دارای جدار کوتینی می باشند و یاخته های مولد ریشه و بافت مریستم را که معمولاً در قسمت انتهای ریشه قرار دارند حفظ می نمایند. طول کلاهک و شکل آن همیشه در نبات ثابت می ماند. در بالای کلاهک ناحیۀ صافی وجود دارد که سلولها می تواند در منتهی الیه آن قرار گرفته و نمو طولی ریشه و کلاهک بوسیلۀ این سلولهای مولد انتهائی صورت می گیرد، بنابراین اگر انتهای ریشه را قطع کنند رشد و نمو آن نیز قطع می گردد. (گیاه شناسی ثابتی ص 208) ، آنچه بر سر خرما و انار و بادنجان و امثال آن است. قمع. کون خرما. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
مصغر کلاه. کلاه کوچک. (فرهنگ فارسی معین) ، فرهنگستان ایران این کلمه را بجای محفظۀ ریشه پذیرفته است. (از واژه های نو فرهنگستان ایران). محفظۀ ریشه. (فرهنگ فارسی معین). پوشش محافظ انتهای ریشه گیاهان که غالباً سخت و برجسته است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). انتهای ریشه از سایر قسمتهای آن متورم و تیره تر می باشد و در اغلب ریشه ها با چشم بخوبی مشخص و متمایز است و کلاهک نامیده می شود. سلول های خارجی این قسمت دارای جدار کوتینی می باشند و یاخته های مولد ریشه و بافت مریستم را که معمولاً در قسمت انتهای ریشه قرار دارند حفظ می نمایند. طول کلاهک و شکل آن همیشه در نبات ثابت می ماند. در بالای کلاهک ناحیۀ صافی وجود دارد که سلولها می تواند در منتهی الیه آن قرار گرفته و نمو طولی ریشه و کلاهک بوسیلۀ این سلولهای مولد انتهائی صورت می گیرد، بنابراین اگر انتهای ریشه را قطع کنند رشد و نمو آن نیز قطع می گردد. (گیاه شناسی ثابتی ص 208) ، آنچه بر سر خرما و انار و بادنجان و امثال آن است. قمع. کون خرما. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
گیاهی است از گروه تک لپه ها از دسته سوسنی ها با گل های آبی رنگ به شکل کره های کوچک و دارای مادۀ سمی موسکارین. (از گیاه شناسی گل گلاب چ سوم ص 306). گیاهی است از تیره سوسنی ها که علفی است و دارای ریشه پیازی شکل می باشد. گلهایش خوشه ای شکلند و در انتهای ساقه قرار دارند و دارای رنگ آبی مایل به بنفش با تلألو قرمز می باشند. در حدود چهل گونه از این گیاه شناخته شده که در اماکن بحرالرومی می رویند و در ایران نیز فراوان اند و کنار نهرها بسیار دیده می شوند. برخی از گونه های این گیاه به عنوان گل زینتی در باغچه ها کشت می شوند. از انساج آن ماده ای بنام موسکارین استخراج می کنند که به مقدار کم برای رفع اختلاج عضلات دستگاه گوارش و رحم بکار می رود. بصل المسک. بصل الزیز. (فرهنگ فارسی معین). - کلاغک خوشه ای، گونه ای کلاغک که بنام کراث الکلب نیز نامیده می شود. (فرهنگ فارسی معین)
گیاهی است از گروه تک لپه ها از دسته سوسنی ها با گل های آبی رنگ به شکل کره های کوچک و دارای مادۀ سمی موسکارین. (از گیاه شناسی گل گلاب چ سوم ص 306). گیاهی است از تیره سوسنی ها که علفی است و دارای ریشه پیازی شکل می باشد. گلهایش خوشه ای شکلند و در انتهای ساقه قرار دارند و دارای رنگ آبی مایل به بنفش با تلألو قرمز می باشند. در حدود چهل گونه از این گیاه شناخته شده که در اماکن بحرالرومی می رویند و در ایران نیز فراوان اند و کنار نهرها بسیار دیده می شوند. برخی از گونه های این گیاه به عنوان گل زینتی در باغچه ها کشت می شوند. از انساج آن ماده ای بنام موسکارین استخراج می کنند که به مقدار کم برای رفع اختلاج عضلات دستگاه گوارش و رحم بکار می رود. بصل المسک. بصل الزیز. (فرهنگ فارسی معین). - کلاغک خوشه ای، گونه ای کلاغک که بنام کراث الکلب نیز نامیده می شود. (فرهنگ فارسی معین)
کلاله. کاکل. پرچم. موی مجعد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : موی سر او تا به دوش در هر طرف هزار کلالک چو ماسوره ای غالیه آویخته و زره داود بر هم ریخته. (تاریخ طبرستان، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلاته شود
کلاله. کاکل. پرچم. موی مجعد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : موی سر او تا به دوش در هر طرف هزار کلالک چو ماسوره ای غالیه آویخته و زره داود بر هم ریخته. (تاریخ طبرستان، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلاته شود
صدغ. بر جایگاه صدغ دوپاره استخوان است صلب که آن عصب را که از دماغ بیرون آمده است و به عضله صدغ پیوسته پوشیده دارد... و صدغ کلالک باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی، در آخر باب دوم از گفتار چهارم از کتاب نخستین اندر شناختن استخوانهای سر)
صدغ. بر جایگاه صدغ دوپاره استخوان است صلب که آن عصب را که از دماغ بیرون آمده است و به عضله صدغ پیوسته پوشیده دارد... و صدغ کلالک باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی، در آخر باب دوم از گفتار چهارم از کتاب نخستین اندر شناختن استخوانهای سر)
دهی است از دهستان سملقان بخش مانۀ شهرستان بجنورد. واقع در 23هزارگزی جنوب باختری مانه و دو هزارگزی جنوب شوسۀ عمومی بجنورد به نردین با 593تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و بنشن و میوه است. شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان سملقان بخش مانۀ شهرستان بجنورد. واقع در 23هزارگزی جنوب باختری مانه و دو هزارگزی جنوب شوسۀ عمومی بجنورد به نردین با 593تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و بنشن و میوه است. شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
بازیی است که کوزه گردانک خوانند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). بازیی است که آن را کوزه گردان نیز گویند. (جهانگیری) (رشیدی). یک نوع بازی مر کودکان را که کوزه گردانک نیز میگویند. (ناظم الاطباء) ، جانوری باشد که عرب جعل گویند. (برهان). جانوری است که آن را سرگین گردانک هم نامند و به تازی جعل گویند. (جهانگیری) (از رشیدی). جعل را نیز گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج). جعل و سرگین گردانک. (ناظم الاطباء). کرم سرگین که آن را ’خبزدوک’ و ’دیلمک’ و ’سرگین غلطانک’ و ’سرگین گردانک’ و ’سرگین غلطان’ و ’سرگین گردان’ و ’کشتک’ و ’گوی گردانک’ و ’گوی گردان’ نیز گویند و به تازیش جعل نامند وهندیان کیروره خوانند. (از شرفنامۀ منیری). چلاک
بازیی است که کوزه گردانک خوانند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). بازیی است که آن را کوزه گردان نیز گویند. (جهانگیری) (رشیدی). یک نوع بازی مر کودکان را که کوزه گردانک نیز میگویند. (ناظم الاطباء) ، جانوری باشد که عرب جُعَل گویند. (برهان). جانوری است که آن را سرگین گردانک هم نامند و به تازی جعل گویند. (جهانگیری) (از رشیدی). جعل را نیز گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج). جعل و سرگین گردانک. (ناظم الاطباء). کرم سرگین که آن را ’خبزدوک’ و ’دیلمک’ و ’سرگین غلطانک’ و ’سرگین گردانک’ و ’سرگین غلطان’ و ’سرگین گردان’ و ’کشتک’ و ’گوی گردانک’ و ’گوی گردان’ نیز گویند و به تازیش جُعَل نامند وهندیان کیروره خوانند. (از شرفنامۀ منیری). چلاک
گیاهی است از تیره سوسنی ها که علفی است و دارای ریشه پیازی شکل میباشد. گلها یش خوشه یی شکلند و در انتهای ساقه قرار دارند و دارای رنگ آبی مایل به بنفش با تلالو قرمز میباشند. در حدود 40 گونه از این گیاه شناخته شده که در اماکن بحر الرومی میرویند و در ایران نیز فراوان اندو کنار نهرها بسیار دیده میشوند. برخی از گونه های این گیاه بعنوان گل زینتی در باغچه ها کشت میشوند. از انساج آن ماده ای بنام موسکارین استخراج میکنند که بمقدار کم برای رفع اختلاج عضلات دستگاه گوارش و رحم بکار میرود بصل المسک بصل الزیز. یا کلاغک خوشه یی گونه ای کلاغک که بنام کراث الکلب نیز نامیده میشود
گیاهی است از تیره سوسنی ها که علفی است و دارای ریشه پیازی شکل میباشد. گلها یش خوشه یی شکلند و در انتهای ساقه قرار دارند و دارای رنگ آبی مایل به بنفش با تلالو قرمز میباشند. در حدود 40 گونه از این گیاه شناخته شده که در اماکن بحر الرومی میرویند و در ایران نیز فراوان اندو کنار نهرها بسیار دیده میشوند. برخی از گونه های این گیاه بعنوان گل زینتی در باغچه ها کشت میشوند. از انساج آن ماده ای بنام موسکارین استخراج میکنند که بمقدار کم برای رفع اختلاج عضلات دستگاه گوارش و رحم بکار میرود بصل المسک بصل الزیز. یا کلاغک خوشه یی گونه ای کلاغک که بنام کراث الکلب نیز نامیده میشود