جدول جو
جدول جو

معنی کفلیزک - جستجوی لغت در جدول جو

کفلیزک
چمچه بزرگ سوراخ دار، سگ ماهی، بچه قورباغه، کفچلاز، کفچلیزه، کفجلاز، کفجلیز، مفچلیزک، کفلیز، کفچلیز
تصویری از کفلیزک
تصویر کفلیزک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کفلیزه
تصویر کفلیزه
چمچه بزرگ سوراخ دار کفلیز: (در دیگ خرافات کفچلیزی در آینه نا کسی خیالی)، (ناصر خسرو)، بچه قورباغه، سگ ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفچلیزک
تصویر کفچلیزک
چمچه بزرگ سوراخ دار کفلیز: (در دیگ خرافات کفچلیزی در آینه نا کسی خیالی)، (ناصر خسرو)، بچه قورباغه، سگ ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفلیز
تصویر کفلیز
کفگیر، آلتی سوراخ سوراخ و دسته دار برای گرفتن کف روی پختنی ها یا ظرف کردن غذا، کفچه، کرکفیز، کفچلیز، کفچلیزک، کفچلیزه، آردن، چمچه، کفچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کفلیز
تصویر کفلیز
کفچلیز: (اندر خور شهسوار شبدیز بود اندر خور دیگ و کاسه کفلیز بود)، (مولوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفلیز
تصویر کفلیز
چمچه بزرگ سوراخ دار، سگ ماهی، بچه قورباغه، کفچلاز، کفچلیزه، کفجلاز، کفجلیز، مفچلیزک، کفچلیز، کفلیزک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کفچلیز
تصویر کفچلیز
نوزاد دوزیستان که با آبشش تنفس می کند، کفچهبرای مثال به کفچلیز شتر را کسی که آب دهد / بود هرآینه از ابلهی و شیدایی (مجیرالدین - ۳۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کفگیرک
تصویر کفگیرک
ورم و آماس سرخ رنگی که از کورک های ریز در قسمتی از پوست بدن غالباً در شانه و پشت گردن پیدا می شود و تولید زخم و چرک می کند، گنده تاول
فرهنگ فارسی عمید
کفگیر کوچک، دمل درد ناک زیر جلدی که دارای حجمی نسبه بزرگ است (باندازه یک تخم کبوتر تا یک تخم مرغ) و همه مشخصات دمل را دارد. موقعی که این دمل به خارج سرباز میکند از چند نقطه پوست به بیرون راه می یابد (وجه تسمیه)، زخم بدخیم جلد سیاه زخم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفچلیزه
تصویر کفچلیزه
چمچه بزرگ سوراخ دار کفلیز: (در دیگ خرافات کفچلیزی در آینه نا کسی خیالی)، (ناصر خسرو)، بچه قورباغه، سگ ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفچلیز
تصویر کفچلیز
چمچه بزرگ سوراخ دار کفلیز: (در دیگ خرافات کفچلیزی در آینه نا کسی خیالی)، (ناصر خسرو)، بچه قورباغه، سگ ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفگیرک
تصویر کفگیرک
((کَ رَ))
نوعی بیماری پوستی شبیه به کورک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کفچلیزه
تصویر کفچلیزه
چمچه بزرگ سوراخ دار، سگ ماهی، بچه قورباغه، کفچلاز، کفچلیز، کفجلاز، کفجلیز، مفچلیزک، کفلیز، کفلیزک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کفچلیز
تصویر کفچلیز
چمچه بزرگ سوراخ دار، سگ ماهی، بچه قورباغه، کفچلاز، کفچلیزه، کفجلاز، کفجلیز، مفچلیزک، کفلیز، کفلیزک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کفجلیز
تصویر کفجلیز
چمچه بزرگ سوراخ دار، سگ ماهی، بچه قورباغه، کفچلاز، کفچلیزه، کفجلاز، کفچلیز، مفچلیزک، کفلیز، کفلیزک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفچلیزک
تصویر مفچلیزک
چمچه بزرگ سوراخ دار، سگ ماهی، بچه قورباغه، کفچلاز، کفچلیزه، کفجلاز، کفجلیز، کفچلیز، کفلیز، کفلیزک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کنیزک
تصویر کنیزک
آلتون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کنیزک
تصویر کنیزک
کنیز خردسال، دختر، دخترک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلیزه
تصویر کلیزه
گلیزه، کوزه، ظرف سفالی دسته دار یا بی دسته، کوچک تر از خم برای آب یا چیز دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلیکک
تصویر کلیکک
کلیک: (انگشت کلیکک و ابهام هم برین قیاس یاران برابر نه افتند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیزه
تصویر کلیزه
سبوی آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیچک
تصویر کلیچک
کلیک
فرهنگ لغت هوشیار
زن خرد، دخترک، پرستار زن خرد، دخترک یا زنکی که برده باشد: و روایت کرده اند که کنیزکی داشت (محمد) گلستان نام، کنیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیزه
تصویر کلیزه
((کَ زِّ))
سبوی آب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کنیزک
تصویر کنیزک
((کَ زَ))
دخترک، پرستار زن خرد، دخترک یا زنکی که برده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلیک
تصویر کلیک
تلیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کلیک
تصویر کلیک
لوچ، کسی که چشمش پیچیده باشد، کژبین، چپ چشم، چشم گشته، کج چشم، کج بین، گاج، گاژ، کاج، کاچ، کوچ، کلاژ، کلاژه، کلاج، احول، دوبین
انگشت کوچک دست یا پا، انگشتک، کابلج، کالوج، انگشت کهین، خنصر، انگشت خنصر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلیز
تصویر کلیز
زنبور، حشرۀ کوچکی از راستۀ نازک بالان، چهار بال نازک و نیش زهرآلود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کفیز
تصویر کفیز
قفیز، پیمانه ای معادل ۱۲ صاع، واحد اندازه گیری سطح برابر با ۱۴۴ گز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کفیز
تصویر کفیز
پیمانه ای است برای غلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیک
تصویر کلیک
کج چشم
فرهنگ لغت هوشیار
زنبور. (آن میوه که در حلاوتش نیست بدل یارب نرسد بهیچ نوعیش خلل)، (هر دانه از آن تخم کلیز عسل است یک دانه از آن شود کدو های عسل)، (بنقل جهانگیری در وصف خربزه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیز
تصویر کلیز
((کِ))
زنبور، خانه زنبور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کفیز
تصویر کفیز
((کَ فِ))
پیمانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلیک
تصویر کلیک
((کَ))
کلک، جغد
فرهنگ فارسی معین