جدول جو
جدول جو

معنی کعت - جستجوی لغت در جدول جو

کعت
کوته بالا
تصویری از کعت
تصویر کعت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کعته
تصویر کعته
در پوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کعتر
تصویر کعتر
سهره از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکعت
تصویر رکعت
هر قیامی از نماز که رکوعی در آن داخل باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکعت
تصویر رکعت
هر قیام از نماز که رکوع هم در آن باشد، یک بار رکوع در نماز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رکعت
تصویر رکعت
((رَ عَ))
مجموع حالت نمازگزار از قیام (ایستادن)، رکوع (پشت خم کردن)، سجده (پیشانی بر زمین نهادن)، توأم با قرائت (در دو رکعت اول) یا تسبیح (در رکعت سوم به بعد) و اذکار مربوط، هر قیام از نماز که در آن رکوع باشد
فرهنگ فارسی معین
تن آسایی، رامش، خویشتنداری سکینه راحت خفض عیش، سکون نفس در وقت حرکت شهوت و مالک زمام خویش بودن (اخلاق ناصری 77)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوت
تصویر کوت
(پسرانه)
نام پسر هزاره سرداران رومی و از یاران خسروپرویز پادشاه ساسانی، از شخصیتهای شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کات
تصویر کات
برش، قطع، کات (Cut) در هنگام فیلمبرداری به فرمانی از سوی کارگردان یا افراد مرتبط برای قطع کار دوربین صدا و بازی معمولا پس از برداشت کامل نما یا عدم رضایت کارگردان از نماهای فیلمبرداری شده گفته می شود،
کات در تدوین فیلم به معنی انتقال از نمایی به نمای دیگر برای اندازه سازی نما به لحاظ زمانی مکانی و حرکتی که با بریدن (Cutting) بخشهایی از نگاتیوهای برداشت شده و چسباندن (Joining) آنها به هم حاصل میشود.
تغییر ناگهانی از نمایی به نمای دیگر و عمل برش زدن فیلم در روی میز تدوین،
، کات به عنوان یکی از ابزارهای اصلی در دست کارگردان و تدوین گر، نقش بسیار مهمی در روایت داستان و خلق احساسات مختلف در مخاطب دارد.
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سعت
تصویر سعت
فراخی و گنجایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دعت
تصویر دعت
آرامش و آسایش و فراخی زندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوت
تصویر کوت
تودۀ چیزی مثلاً کوت گندم، کوت سنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کعک
تصویر کعک
نوعی شیرینی خشک، نازک و لایه لایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرت
تصویر کرت
زمین مرزبندی شدۀ کوچک برای زراعت، کاله، پل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کبت
تصویر کبت
زنبور،
زنبور عسل، نوعی زنبور کوچک به رنگ زرد یا قهوه ای که موم و عسل تولید می کند، مگس انگبین، گوژانگبین، نحله، منگ، منج، برای مثال همچنان کبتی که دارد انگبین / چون بماند داستان من بر این (رودکی۱ - ۵۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کعب
تصویر کعب
بند استخوان، استخوان بندگاه پا و ساق، پاشنۀ پا، شتالنگ، در ریاضیات ریشۀ سوم عدد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نعت
تصویر نعت
ویژگی، صفت، خصلت، ستایش، وصف کردن کسی یا چیزی به نیکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلت
تصویر کلت
نوعی اسلحۀ کمری که جای چند فشنگ دارد. سازندۀ آن ساموئل کلت، مخترع امریکایی (۱۸۱۴ ی ۱۸۶۲ میلادی) بود، که نخستین تفنگ را که چند فشنگ در آن جا می گرفت، ساخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کات
تصویر کات
کات کبود، در علم شیمی نمکی آبی رنگ که در آب حل می شود و آن را آبی رنگ می کند، برای رنگ کردن پارچه و دفع آفات گندم و تاک به طور محلول استعمال می شود، سولفات مس، سولفات دوکوئیور، زاج کبود
دستور قطع کار توسط کارگردان در حین فیلمبرداری
نوعی برنج که در شوشتر کاشته می شده
فرهنگ فارسی عمید
باز گرداندن، خوار کردن، نابود کردن، رسوا کردن، بر زمین افکندن برابر با (زنبور عسل) پارسی است ور نکوفت ازورن (شهوه) و کوفت از کوفتن زنبور عسل مگس انگبین: (همچنان کبتی که دارد انگبین چون بماند داستان من برین) (رودکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتع
تصویر کتع
پست فرومایه: مرد، خوار و رام، گرگ، رسوا، کاردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرت
تصویر کرت
مرتبه، دفعه، نوبت، بار، پی، هنگام و بمعنی حمله در جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کست
تصویر کست
فضیح و شرم آور، فرمایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفت
تصویر کفت
سردوش، شانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشت
تصویر کشت
زراعت، کشاورزی، حرث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کعیت
تصویر کعیت
بلبل هزار آوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کعم
تصویر کعم
لب مکیدن زینه دادن ترکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کعل
تصویر کعل
باز گفته باز کرده، سرگین چسبیده، خرما به هم چسبیده، توانگر زفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کعک
تصویر کعک
نان روغنی پارسی تازی گشته کاک گونه ای نان مرد رجل مقابل زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کعد
تصویر کعد
گوال گاله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کعب
تصویر کعب
پاشنه پا، بند استخوان
فرهنگ لغت هوشیار
استواری استوارگریدن انگلیسی از} کومس {لاتینی به ارش همدم کنت (گویش بلوچی) کند کنداور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوت
تصویر کوت
کود که بدان کشت را نیرو دهد، نیرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمت
تصویر کمت
جمع کمیت، کهران هیگران اسپان کهر خشم پوشیدن، کهر گشتگی: در اسب
فرهنگ لغت هوشیار
چند و چه اندازه و چقدر و از چه جنس، قطعات الکترونیکی قابل بارسازی
فرهنگ لغت هوشیار