- کشیش
- پیشوای مذهبی، روحانی مسیحی
معنی کشیش - جستجوی لغت در جدول جو
- کشیش
- پیشوا و راهنمای ترسایان و عالم آنان
- کشیش ((کِ))
- روحانی مسیحی، کسی که مقامش بالاتر از شمّاس و پایین تر از اسقف است
- کشیش
- Confessor, Pastor
- کشیش
- confessor, pastor
- کشیش
- Beichtvater, Pastor
- کشیش
- spowiednik, pastor
- کشیش
- исповедник , пастор
- کشیش
- сповідник , пастор
- کشیش
- confesor, pastor
- کشیش
- confesseur, pasteur
- کشیش
- confessore, pastore
- کشیش
- biechtvader, dominee
- کشیش
- 고백자 , पादरी
- کشیش
- pengaku, pendeta
- کشیش
- معترفٌ , قسّيسٌ
- کشیش
- 고백자 , 목사
- کشیش
- מִתְוַדֶּה , כּוֹמֶר
- کشیش
- 忏悔者 , 牧师
- کشیش
- 告解者 , 牧師
- کشیش
- itirafçı, papaz
- کشیش
- mhadhiri, mchungaji
- کشیش
- ผู้สารภาพบาป , ศิษยาภิบาล
- کشیش
- 고백자 , পাদরি
- کشیش
- معترف , پادری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گندم کوفته
فرتوف (مسلسل دستی)
بلغور، آرد نرم بلغور
گیاه خشک، نباتیست که برروی زمین پهن نبوده و با ساق باشد و بحد ثمنش نرسد
جوالی از بوریا سازند
جوالی که از بوریا تهیه می شود، جوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچه، بارجامه، گوال، گاله، غنج، ایزغنج، غرار، غراره، جوالق
مویز، انگور خشکیده، انگور سیاه خشک شده، سکج، سیج، زبیب، هولک
ظرفی که در آن شیر گاو را می دوشیدند، ظرف ماست یا دوغ، گاودوش، گاودوشه
بنگرید به طش
فش فش فش فش مار