جدول جو
جدول جو

معنی کشیش - جستجوی لغت در جدول جو

کشیش
پیشوای مذهبی، روحانی مسیحی
تصویری از کشیش
تصویر کشیش
فرهنگ فارسی عمید
کشیش
پیشوا و راهنمای ترسایان و عالم آنان
تصویری از کشیش
تصویر کشیش
فرهنگ لغت هوشیار
کشیش
((کِ))
روحانی مسیحی، کسی که مقامش بالاتر از شمّاس و پایین تر از اسقف است
تصویری از کشیش
تصویر کشیش
فرهنگ فارسی معین
کشیش
Confessor, Pastor
تصویری از کشیش
تصویر کشیش
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کشیش
confessor, pastor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
کشیش
Beichtvater, Pastor
دیکشنری فارسی به آلمانی
کشیش
spowiednik, pastor
دیکشنری فارسی به لهستانی
کشیش
исповедник , пастор
دیکشنری فارسی به روسی
کشیش
сповідник , пастор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کشیش
confesor, pastor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کشیش
confesseur, pasteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کشیش
confessore, pastore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کشیش
biechtvader, dominee
دیکشنری فارسی به هلندی
کشیش
고백자 , पादरी
دیکشنری فارسی به هندی
کشیش
pengaku, pendeta
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کشیش
معترفٌ , قسّيسٌ
دیکشنری فارسی به عربی
کشیش
고백자 , 목사
دیکشنری فارسی به کره ای
کشیش
מִתְוַדֶּה , כּוֹמֶר
دیکشنری فارسی به عبری
کشیش
忏悔者 , 牧师
دیکشنری فارسی به چینی
کشیش
告解者 , 牧師
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کشیش
itirafçı, papaz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
کشیش
mhadhiri, mchungaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کشیش
ผู้สารภาพบาป , ศิษยาภิบาล
دیکشنری فارسی به تایلندی
کشیش
고백자 , পাদরি
دیکشنری فارسی به بنگالی
کشیش
معترف , پادری
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دشیش
تصویر دشیش
گندم کوفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رشیش
تصویر رشیش
فرتوف (مسلسل دستی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جشیش
تصویر جشیش
بلغور، آرد نرم بلغور
فرهنگ لغت هوشیار
گیاه خشک، نباتیست که برروی زمین پهن نبوده و با ساق باشد و بحد ثمنش نرسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکیش
تصویر شکیش
جوالی از بوریا سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکیش
تصویر شکیش
جوالی که از بوریا تهیه می شود، جوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچه، بارجامه، گوال، گاله، غنج، ایزغنج، غرار، غراره، جوالق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کشمش
تصویر کشمش
مویز، انگور خشکیده، انگور سیاه خشک شده، سکج، سیج، زبیب، هولک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کویش
تصویر کویش
ظرفی که در آن شیر گاو را می دوشیدند، ظرف ماست یا دوغ، گاودوش، گاودوشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طشیش
تصویر طشیش
بنگرید به طش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فشیش
تصویر فشیش
فش فش فش فش مار
فرهنگ لغت هوشیار