جدول جو
جدول جو

معنی کشیش

کشیش
(رَ دَ نَ)
بانگ کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). بانگ نخستین کردن شتر که کمتر از کتیت است، بانگ برآوردن آتش زنه وقت بیرون جستن آتش از آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آواز برآوردن جوشش می. (منتهی الارب) ، بانگ برآوردن گاو. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا