جدول جو
جدول جو

معنی کشش - جستجوی لغت در جدول جو

کشش
جذابیت، کشیدن، حمل کردن، در علم فیزیک نیرویی که به وسیلۀ جسم در حال کشیده شدن بر تکیه گاه خود وارد می شود، تمایل عاطفی، گرایش، ظرفیت پذیرش، تحمل، امتداد دادن مثلاً کشش صدا، کنایه از تلاش
تصویری از کشش
تصویر کشش
فرهنگ فارسی عمید
کشش
کشتن، قتل، کشتار، برای مثال صواب است پیش از کشش بند کرد / که نتوان سر کشته پیوند کرد (سعدی۱ - ۵۱)
تصویری از کشش
تصویر کشش
فرهنگ فارسی عمید
کشش
(کَ / کِشِ)
مخفف کشیش. (یادداشت مؤلف) :
همچو ترسا که شمارد با کشش
جرم یکساله زنا و غل و غش
تابیامرزد کشش زو آن گناه
عفو او را عفو داند از اله.
مولوی.
رجوع به کشیش شود
لغت نامه دهخدا
کشش
(کُ شِ)
اسم مصدر از کشتن. عمل کشتن. کشتار. قتال. مقاتله. محوکه. (یادداشت مؤلف) : کششی فرمود ارسلان جاذب حجاج وار و آن نواحی بدان سبب مضبوط گشت. (تاریخ بیهقی).
صواب است پیش از کشش بندکرد
که نتوان سر کشته پیوند کرد.
سعدی.
از کین و کشش به جا نمانم نام
وین ننگ ز دودۀ بشر گیرم.
ملک الشعراء بهار.
- امثال:
اول پرسش پس کشش.
مخفف کوشش. (یادداشت مؤلف) :
هفت روز مهمانی ساخت و هیچکس در لشکر او نگذاشت که تشریف ندارد و کشش بسیار فرمود چنانکه جاولی خجل شد. (تاریخ طبرستان).
کشش جستن از مردم سست کوش
جواهرخری باشد از جوفروش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
کشش
عمل بردن، تحمل، جذب، جاذبه، جلب
تصویری از کشش
تصویر کشش
فرهنگ لغت هوشیار
کشش
((کُ ش))
کشتن، قتل
تصویری از کشش
تصویر کشش
فرهنگ فارسی معین
کشش
((کِ ش))
جاذبه، ناز و کرشمه
تصویری از کشش
تصویر کشش
فرهنگ فارسی معین
کشش
آتراکسیون، میل، جاذبه، جذب
تصویری از کشش
تصویر کشش
فرهنگ واژه فارسی سره
کشش
امتداد، جاذبه، جذب، ربایش، مد
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کشش
تمتدّ
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به عربی
کشش
Traction
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کشش
traction
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کشش
توزین، وزن کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کشش
çekiş
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
کشش
جذبیت، جاذبه، جذّابیت
دیکشنری اردو به فارسی
کشش
کھینچاؤ
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به اردو
کشش
টান
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به بنگالی
کشش
แรงดึง
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به تایلندی
کشش
mvuto
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کشش
traksi
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کشش
牽引力
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کشش
牵引力
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به چینی
کشش
מְשִׁיכָה
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به عبری
کشش
견인력
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به کره ای
کشش
खिंचाव
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به هندی
کشش
tractie
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به هلندی
کشش
trazione
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کشش
tracción
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کشش
тяга
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کشش
тяга
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به روسی
کشش
trakcja
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به لهستانی
کشش
Traktion
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به آلمانی
کشش
tração
تصویری از کشش
تصویر کشش
دیکشنری فارسی به پرتغالی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کشش کردن
تصویر کشش کردن
((~. کَ دَ))
پیکار کردن، نبرد کردن
فرهنگ فارسی معین
به طور گرانشی، با توجّه به جاذبه
دیکشنری اردو به فارسی