- کسر
- بخش، برداشتها
معنی کسر - جستجوی لغت در جدول جو
- کسر
- عددی که کمتر از واحد صحیح باشد مانند ۰۴/۰، برخه، کم، کسره، حرکت زیر، کمبود، کمی، شکستن، خرد کردن، کنایه از شکست دادن، مغلوب کردن، شکاف
- کسر
- حرکتی از حرکات حروف که در زیر حرف گذاشته می شود و حساب عددی که کمتر از واحد صحیح باشد
- کسر ((کَ))
- شکستن، شکستگی، رخنه، شکاف، حرکت زیر و کسره، عددی که کمتر از واحد صحیح باشد
- کسر
- Deduction
- کسر
- dedução
- کسر
- Abzug
- کسر
- odliczenie
- کسر
- вычет
- کسر
- відрахування
- کسر
- deducción
- کسر
- déduction
- کسر
- deduzione
- کسر
- aftrek
- کسر
- कटौती
- کسر
- potongan
- کسر
- خصمٌ
- کسر
- ניכוי
- کسر
- indirim
- کسر
- punguzo
- کسر
- การหักลด
- کسر
- کٹوتی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حرکت زیر حرف و علامت آن، زیر
عنوان هر یک از پادشاهان ساسانی
تکه ای از یک چیز شکسته و خرد شده، تکه
خرده شماره خرده پارسی تازی گشته خسرو کم کمبود کمداشت منسوب به کسر، مبلغی که از چیزی کسر آمده و نقصان دارد. یا جمله کسری. هر کسر بزرگتر از واحد را جمله کسری می گویند. عنوان انوشروان عادل خسرو اول، عنوان پرویز ابن هرمز بن انوشروان خسرو دوم، عنوان هر یک از شاهنشاهان ساسانی، جمع اکاسر اکاسره. کسری: (جزای حسن عمل بین که روز گار هنوز خراب می نکند بارگاه کسری را خ) (ظهیر فاریابی)
حرکت زیر حروف و علامت آن