معنی کسر - فرهنگ فارسی معین
معنی کسر
- کسر((کَ))
- شکستن، شکستگی، رخنه، شکاف، حرکت زیر و کسره، عددی که کمتر از واحد صحیح باشد
تصویر کسر
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کسر
کسر
- کسر
- عددی که کمتر از واحد صحیح باشد مانندِ ۰۴/۰، برخه، کم، کسره، حرکت زیر، کمبود، کمی، شکستن، خرد کردن، کنایه از شکست دادن، مغلوب کردن، شکاف
فرهنگ فارسی عمید
کسر
- کسر
- حرکتی از حرکات حروف که در زیر حرف گذاشته می شود و حساب عددی که کمتر از واحد صحیح باشد
فرهنگ لغت هوشیار