تخلیۀ کامل ادرار از مثانۀ مردان با فشردن مجرای آن، بازداشتن حیوان حلال گوشت از خوردن چیزهای نجس، برائت خواستن از وام یا عیب و تهمت، طلب برائت کردن، خودداری از نزدیکی با زن به منظور سپری شدن مدت حیض
تخلیۀ کامل ادرار از مثانۀ مردان با فشردن مجرای آن، بازداشتن حیوان حلال گوشت از خوردن چیزهای نجس، برائت خواستن از وام یا عیب و تهمت، طلب برائت کردن، خودداری از نزدیکی با زن به منظور سپری شدن مدت حیض
سرادا استرلا، (سلسلۀ ستاره) بلندترین سلسلۀ جبال پرتقال که از سمت شمال شرقی با کوه مزاس که یکی از شعب سلسلۀ گاته در اسپانیا میباشد مربوطست و بسوی جنوب غربی امتداد مییابد. مرتفعترین قله اش کوه کنتاروو لگادو است که 1993 گز ارتفاع دارد و در اکثر فصول سال از برف مستور است. آبهائی که از این سلسله جریان پیدا میکند بسه حوزه تقسیم میگردد: از جهت شمال بوسیلۀ نهر کوا به رود خانه دورو، و از جانب جنوب بتوسط نهر ززره به رود خانه تاج، و از سوی مشرق هم به رود خانه موندگو میریزد. (پوردا...، (لنگرگاه ستاره) قصبه ایست در جهت جنوب شرقی برزیل در ایالت ریودوژانیرو در ساحل راست مصب ّ نهر اینومیریم که به خلیج ریودوژانیرو میریزد. در ازمنۀ سالفه وقتی عدّۀ نفوسش به 12000 تن بالغ میشده ولی در اثر پیداشدن راههای دیگر برای تجارت از اهمیت افتاده است نهری در جمهوری کوسته ریکا از آمریکای وسطی. این نهر از جبال پیکوبلانکو و سروشیرپیو سرازیر و از اجتماع پنج نهر حاصل و بسوی مشرق روان و بدریای آنتیل میریزد
سرادا استرلا، (سلسلۀ ستاره) بلندترین سلسلۀ جبال پرتقال که از سمت شمال شرقی با کوه مزاس که یکی از شعب سلسلۀ گاته در اسپانیا میباشد مربوطست و بسوی جنوب غربی امتداد مییابد. مرتفعترین قله اش کوه کنتاروو لگادو است که 1993 گز ارتفاع دارد و در اکثر فصول سال از برف مستور است. آبهائی که از این سلسله جریان پیدا میکند بسه حوزه تقسیم میگردد: از جهت شمال بوسیلۀ نهر کوا به رود خانه دورو، و از جانب جنوب بتوسط نهر ززره به رود خانه تاج، و از سوی مشرق هم به رود خانه موندگو میریزد. (پوردا...، (لنگرگاه ستاره) قصبه ایست در جهت جنوب شرقی برزیل در ایالت ریودوژانیرو در ساحل راست مصب ّ نهر اینومیریم که به خلیج ریودوژانیرو میریزد. در ازمنۀ سالفه وقتی عدّۀ نفوسش به 12000 تن بالغ میشده ولی در اثر پیداشدن راههای دیگر برای تجارت از اهمیت افتاده است نهری در جمهوری کوسته ریکا از آمریکای وسطی. این نهر از جبال پیکوبلانکو و سروشیرپیو سرازیر و از اجتماع پنج نهر حاصل و بسوی مشرق روان و بدریای آنتیل میریزد
شهرکی به خطۀ ناوار شمال اسپانیا و جنوب غربی شهرستان بنبلونه (پامپلون). از نظر موقع جغرافیائی به تنگه های ناوار نزدیک و بدین مناسبت دارای اهمیت نظامی است، غوره مانندی برآوردن خرمابن بعد درودن خرما. (منتهی الارب). غوره گونه برآوردن نخل پس از چیدن خرمای آن
شهرکی به خطۀ ناوار شمال اسپانیا و جنوب غربی شهرستان بنبلونه (پامپلون). از نظر موقع جغرافیائی به تنگه های ناوار نزدیک و بدین مناسبت دارای اهمیت نظامی است، غوره مانندی برآوردن خرمابن بعد درودن خرما. (منتهی الارب). غوره گونه برآوردن نخل پس از چیدن خرمای آن
از: (ستبر، سطبر + ا، عمق) : و آن درازی نخستین را خاصه درازا خوانند و طول خوانند و دوم را پهنا و عرض خوانند و سوم را ستبر او عمق خوانند. (دانشنامۀ علایی ص 74). اماآنکه اندر جسم بود از درازا و پهنا و ستبرا آنچه معروفست آن نه صورت جسمست ولکن عرض بود اندر وی چنانکه پارۀ موم را بگیری و او را درازا بدستی کنی و پهنادو انگشت و ستبرا انگشتی. (دانشنامۀ علایی ص 75)
از: (ستبر، سطبر + ا، عمق) : و آن درازی نخستین را خاصه درازا خوانند و طول خوانند و دوم را پهنا و عرض خوانند و سوم را ستبر او عمق خوانند. (دانشنامۀ علایی ص 74). اماآنکه اندر جسم بود از درازا و پهنا و ستبرا آنچه معروفست آن نه صورت جسمست ولکن عرض بود اندر وی چنانکه پارۀ موم را بگیری و او را درازا بدستی کنی و پهنادو انگشت و ستبرا انگشتی. (دانشنامۀ علایی ص 75)
کتبوغا. زین الدین... یکی از جملۀ اسرای مغول بود که در واقعۀ حمص بدست مسلمانان افتاد و سلطان قلاوون او را تربیت کرد. پس از کشته شدن الملک الاشرف سلطان شام وی به همدستی جمعی از ممالیک بیدرا (ب د) را که به سلطنت رسیده بود کشت و برادرش را به نام محمد به سلطنت رساند و خود نیابت سلطنت یافت اماعاقبت پس از دو سال حکمرانی در سال 696 هجری قمری از دست لاچین به دمشق گریخت. (تاریخ مغول ص 267 و 268)
کتبوغا. زین الدین... یکی از جملۀ اسرای مغول بود که در واقعۀ حمص بدست مسلمانان افتاد و سلطان قلاوون او را تربیت کرد. پس از کشته شدن الملک الاشرف سلطان شام وی به همدستی جمعی از ممالیک بیدرا (ب َدَ) را که به سلطنت رسیده بود کشت و برادرش را به نام محمد به سلطنت رساند و خود نیابت سلطنت یافت اماعاقبت پس از دو سال حکمرانی در سال 696 هجری قمری از دست لاچین به دمشق گریخت. (تاریخ مغول ص 267 و 268)
کربلاء: دفتر پیش آر و بخوان حال آنک شهره ازاو شد به جهان کربلاش. ناصرخسرو. هین مرو گستاخ در دشت بلا هین مران کورانه اندر کربلا. مولوی. گفت دانم کز تجوع وز خلا جمع آمد رنجتان زین کربلا. مولوی. یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه یارب به خون پاک شهیدان کربلا. سعدی. تا زائر کربلای عشق تو شدم از داغ همیشه کربلائی پوشم. ملاطغرا (از آنندراج). رجوع به کربلاء شود
کربلاء: دفتر پیش آر و بخوان حال آنک شهره ازاو شد به جهان کربلاش. ناصرخسرو. هین مرو گستاخ در دشت بلا هین مران کورانه اندر کربلا. مولوی. گفت دانم کز تجوع وز خلا جمع آمد رنجتان زین کربلا. مولوی. یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه یارب به خون پاک شهیدان کربلا. سعدی. تا زائر کربلای عشق تو شدم از داغ همیشه کربلائی پوشم. ملاطغرا (از آنندراج). رجوع به کربلاء شود
دست یافتن بر زبردست شدن، چیره شدن، بر، چیرگی غلبه، بودن کوکب در درجه ای از برخی که در آن برج و درجه او را حظی از حظوظ خمسه باشد، دست یابی، چیرگی دست یافتن بر زبردست شدن، چیره شدن، بر، چیرگی غلبه، بودن کوکب در درجه ای از برخی که در آن برج و درجه او را حظی از حظوظ خمسه باشد
دست یافتن بر زبردست شدن، چیره شدن، بر، چیرگی غلبه، بودن کوکب در درجه ای از برخی که در آن برج و درجه او را حظی از حظوظ خمسه باشد، دست یابی، چیرگی دست یافتن بر زبردست شدن، چیره شدن، بر، چیرگی غلبه، بودن کوکب در درجه ای از برخی که در آن برج و درجه او را حظی از حظوظ خمسه باشد