جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با استبطا

استبقا

استبقا
ماندن خواهی، برجای خواهی، زنده گذاشتن بقای چیزی ا طلبیدن، بر جای بداشتن بر جا گذاشتن، زنده گذاشتن باقی گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار

استبرا

استبرا
تخلیۀ کامل ادرار از مثانۀ مردان با فشردن مجرای آن، بازداشتن حیوان حلال گوشت از خوردن چیزهای نجس، برائت خواستن از وام یا عیب و تهمت، طلب برائت کردن، خودداری از نزدیکی با زن به منظور سپری شدن مدت حیض
استبرا
فرهنگ فارسی عمید

استبطان

استبطان
استبطان امر کسی، محرم راز او شدن: استبطن امره. (از منتهی الارب) ، تم ّ و تمه خواستن از کسی. (منتهی الارب) ، استتمام نعمت، تمام نعمت خواستن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا