جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با استبقا

استبقا

استبقا
ماندن خواهی، برجای خواهی، زنده گذاشتن بقای چیزی ا طلبیدن، بر جای بداشتن بر جا گذاشتن، زنده گذاشتن باقی گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار

استباق

استباق
پیشی گرفتن پیشی جستن پیشی جویی در: تیراندازی دو و میدانی پیشی جستن پیشی گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار

استلقا

استلقا
بر پشت افتادن، برپشت خفتن، واچسبیدن بر پشت خوابیدن بر قفا خفتن ستان خفتن طاق باز خوابیدن، بر پشت خوابیدن بر قفا خفتن ستان خفتن طاق باز خوابیدن
فرهنگ لغت هوشیار

استسقا

استسقا
آب خواستن، طلب آب کردن باران خواستن، آب خواستن، نام مرضی که بیمار آب بسیار خواهد حبن. یا استسقاء بطن. مرضی که موجب شود آب در انساج شکم جمع شود استسقاء بطنی
فرهنگ لغت هوشیار

استسقا

استسقا
جمع شدن مایعات در حفره های بدن که از علائم بیماری قلبی یا کبدی است، آب خواستن، طلب آب کردن، طلب باران از خداوند، هرگاه که نزول باران به تاخیر می افتد
استسقا
فرهنگ فارسی عمید

استبرا

استبرا
تخلیۀ کامل ادرار از مثانۀ مردان با فشردن مجرای آن، بازداشتن حیوان حلال گوشت از خوردن چیزهای نجس، برائت خواستن از وام یا عیب و تهمت، طلب برائت کردن، خودداری از نزدیکی با زن به منظور سپری شدن مدت حیض
استبرا
فرهنگ فارسی عمید