جدول جو
جدول جو

معنی کسادی - جستجوی لغت در جدول جو

کسادی
مندک مندگی وازنش سرد بازاری کساد: (چو زلف لیلیم آشفتگی است حاصل عمر بضعف طالع مجنون کسادی بازار)، (واله هروی)
تصویری از کسادی
تصویر کسادی
فرهنگ لغت هوشیار
کسادی
بی رونقی
تصویری از کسادی
تصویر کسادی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کسانی
تصویر کسانی
افرادی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کشادی
تصویر کشادی
گشادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کادی
تصویر کادی
درختی با ساقۀ خاکستری، برگ های باریک و گل های خوشه ای که پوست تنۀ آن مصرف دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کساد
تصویر کساد
بی رواجی، بی رونقی، بی رواج، کساد
فرهنگ فارسی عمید
در تازی: کاذی: کندی از گیاهان درختچه ایست از رده تک لپه ییها که سردسته تیره ای بنام کادی ها میباشد. این گیاه خاص مناطق گرم آسیا وافریقا واسترالیاست. ساقه اش از پوست صافی پوشیده شده است. ساقه مزبور در ارتفاع تقریبا دو متری از سطح زمین به سه شاخه منشعب میشود و هر یک از شاخه ها نیز همین انشعاب سه قسمتی را دارند. برگهایش دراز و در لبه ها و بمحاذات رگبرگ میانی دارای خارهای ریزی میباشد. بمناسبت شاخ و برگهای نسبه زیبایی که دارد یکی از گیاهان زینتی محسوب میشود و آنرا در گلخانه ها در گلدانهای بزرگ میکارند و جهت تزیین سالنها بکار میبرند کاذی کوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کساد
تصویر کساد
ناروائی متاع و جز آن، بی رواجی اشیا و عدم خریداری آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کساد
تصویر کساد
((کَ))
بی رواج شدن، بی رونق شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کسادی پذیرفتن
تصویر کسادی پذیرفتن
کساد پذیرفتن: (اما اهل شهر در خریدن آن توقفی می کردند تا کسادی پذیرد)، (کلیله. مصحح مینوی)
فرهنگ لغت هوشیار