جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فسادی

فسادی

فسادی
فتنه جو، سرکش و عاصی، جنگجو و ستیزه جو. (ناظم الاطباء) ، زن فاسد. نابکار. بلایه. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

کسادی

کسادی
مندک مندگی وازنش سرد بازاری کساد: (چو زلف لیلیم آشفتگی است حاصل عمر بضعف طالع مجنون کسادی بازار)، (واله هروی)
کسادی
فرهنگ لغت هوشیار

فرادی

فرادی
جمع فَرَد، تک، تنها
نماز فرادی: نمازی که تنها خوانده شود، مقابل نماز جماعت
فرادی
فرهنگ فارسی معین