جدول جو
جدول جو

معنی کزنه - جستجوی لغت در جدول جو

کزنه
(کَ وَ)
موضعی است در جزیرۀاندلس و منسوب است بدانجای منذر بن سعید البلوطی القاضی و قاضی ابوعبداﷲ محمد بن احمد بن خلف الکزنی القرطبی. (از معجم البلدان). رجوع به معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
کزنه
(کَ نَ)
لقب محمد بن داود رازی محدث است. (منتهی الارب). در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
لغت نامه دهخدا
کزنه
(کَ / کِ نَ / نِ)
مرغی باشد سیاه و سفید وسری بزرگ دارد. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج). صرد. (از انجمن آرا) (آنندراج). ستوچه. شیر گنجشک. (یادداشت مؤلف). یکی از اقسام پرستو. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به پرستو شود، تخمی است دوایی که آن را به عربی بزرالابخره و قریص خوانند. (آنندراج) (برهان). گزنه. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). ابخره. (ناظم الاطباء). رجوع به گزنه شود
لغت نامه دهخدا
کزنه
یکی از اقسام پرستو
تصویری از کزنه
تصویر کزنه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یزنه
تصویر یزنه
آیزنه، شوهرخواهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وزنه
تصویر وزنه
سنگ ترازو، گلولۀ بزرگ فلزی که ورزشکاران در ورزش وزنه پرانی یا وزنه برداری به کار می برند، کنایه از آنکه نفوذ و قدرت دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کهنه
تصویر کهنه
دیرینه، فرسوده، کنانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کینه
تصویر کینه
دشمنی، عداوت، بغض، انتقام، جنگ
کینه به دل گرفتن: احساس دشمنی پیدا کردن
کینه خواستن: انتقام گرفتن
کینه جستن: انتقام گرفتن، کینه خواستن
کینه توختن: انتقام گرفتن، کینه خواستن
کینه داشتن: دشمنی داشتن
کینه ساختن: جنگیدن
کینۀ شتری: کنایه از کینۀ شدید و ماندگار
کینه کشیدن: انتقام گرفتن، جنگیدن
کینه ورزیدن: دشمنی ورزیدن، انتقام جستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گزنه
تصویر گزنه
گیاهی علفی و خودرو از خانوادۀ نعنا دارای با برگ های کرک دار که در صورت تماس با آن ماده ای اسیدی ترشح می کند و مصرف خوراکی و درمانی دارد، انجره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خزنه
تصویر خزنه
خازن ها، نگهبان خزانه ها، خزانه دارها، جمع واژۀ خازن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کهنه
تصویر کهنه
کاهن ها، روحانیان مسیحی یا یهودی، روحانی اقوام باستان مانند بابلیان ها و مصریان ها، غیب گوها، جمع واژۀ کاهن
فرهنگ فارسی عمید
وزنه در فارسی سنگ سنگه سنگی یا فلزی که بدان چیزی را در ترازو می سنجند سنگ، ظرف بلوری درجه داری که مایعات را درآن می سنجند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزنه
تصویر لزنه
سختی زندگی تنگزیستی، سال سخت
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از راسته دو لپه ییهای بی گلبرگ که سر دسته تیره گزنه ها میباشد. گیاهی است یک ساله یا پایا با برگهای متقابل و دندانه یی یک پایه یا دو پایه. در حدود سی گونه از این گیاه شناخته شده که همه متعلق بنواحی معتدل کره زمین میباشند. در گزنه یک پایه گلهای نر از گلهای ماده جدا هستند. برگهای گونه های مختلف گزنه پوشیده از خار های گزنده است که پس از لمس محتویات سوزآور غده زیر آنها در پوست بدن وارد میشود و ایجاد سوزش میکند (وجه تسمیه)، گیاه مذکور در کنار جویبار ها و رودخانه های ایران فراوانست نبات النار هرتیکه قریض انجره بزرالانجره آب گوزگوزو شعدالعجوز انیفس. یا گزنه دو پایه. گونه ای گزنه که گلهای نر و ماده آن بر روی دو گیاه جداگانه قرار دارند گزنه کبیر. یا گزنه زرد. گیاهی است از تیره نعناعیان که شباهت کامل با گزنه سفید دارد و دارای همان خواص میباشد و گلهایش زرد رنگند حرف اصفر یا گزنه سفید. گیاهی است علفی و پایا از تیره نعناعیان بارتفاع 20 تا 40 سانتیمتر که بحد و فور در نقاط بایر نواحی معتدل (از جمله شمال ایران) می روید. ساقه این گیاه چهارگوش و کمی خمیده برنگ سبز و برگهای متقابل بشکل قلب و نوک تیز و دندانه دار و گلهایش سفید مایل بسبزند. انساج گیاه مذکور در طب عوام بعنوان قابض ملایم و مقوی و تصفیه کننده خون و رفع اسهال استعمال میشده حرف ابیض. یا گزنه صغیر. گزنه یک پایه. یا گزنه کبیر. گزنه دو پایه. یا گزنه لکه دار. گیاهی است از تیره نعناعیان که گلهایی برنگ گلی یا قرمز و ندره سفید دارد. آثار دارویی آن مشابه با گزنه سفید است و در اکثر نقاط ایران میروید قالیوبسیس گزنه قرمز. یا گزنه یک پایه. گونه ای گزنه که گلهای نر و ماده آن بر روی یک گیاه قرار دارند گزنه صغیر. یا گزنه ها. تیره ایست از گیاهان راسته دولپه ییهای بی گلبرگ که شامل گونه های گیاهی یک پایه یا دو پایه میباشد که در آنها سلولهای ترشحی (بصورت تار های گزنده) و یا مواد مترشحی بصورت ماکلهای اکسالات در کیسه های ترشحی ذخیره میشود. این تیره از گیاهان شامل گزنه و شاهدانه ورازک و توت و انجیر میباشد تیره گزنه ها. تیغه ایست نظیر کارد کفاشی که برای بریدن و تراشیدن چرم بکار برند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهنه
تصویر کهنه
قدیم، ضد تازه و نو، عتیقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کینه
تصویر کینه
بغض، کین، دشمنی، عداوت، بدخواهی و آزار کسی در دل پنهان داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
کونسته، ته چیزی: زن آبستن که سیب را با کونه اش گاز بزند روی پشت بچه اش چال می افتد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشنه
تصویر کشنه
کشنج یربوز، دارو یی است که آنرا شش پنجه گویند بقله یمانیه
فرهنگ لغت هوشیار
(کشتی رانی) چوبی است که بر سر سکان گذارند و بوسیله آن سکان را حرکت دهند (سواحل خلیج فارس) (اصطحات کشتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبنه
تصویر کبنه
مونث کبن و نان خشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غزنه
تصویر غزنه
جای گشاده ترین و پاکیزه ترین از بلادها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزنه
تصویر خزنه
جمع خازن، گنجوران جمع خازن گنجوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزنه
تصویر رزنه
آبگیر پشته آبگیر
فرهنگ لغت هوشیار
جانوری است از شاخه بند پاییان از رده عنکبوتیان و از راسته کنه ها. کنه ها اکثر طفیلی پستانداران از قبیل دامها و سگ و گربه و انسان میشوند و از خون آنها تغذیه میکنند. کنه سگ شبیه دانه کرچک است و بر روی پوست سگ و دیگر پستانداران محکم می چسبد و از خون حیوان تغذیه مینماید و بدنش بسیار حجیم میشود و بانسان نیز حمله میکند. کنه پرندگان که معمولا بر روی پوست پرندگان استقرار می یابد و خون آنها را میمکد بانسان نیز حمله میکند. نوعی از کنه ها بنام غریب گز در کاروانسرا ها و اماکن عمومی قدیمی فراوانست و گزش آن انسانرا دچار تب راجعه میکند جلم قراد. یا کنه ها. راسته ای مشخص از رده عنکبوتیان و از شاخه بند پاییان که اکثر جانوران آن خطرناک و طفیلی دیگر پستانداران (از جمله انسان) میشوند و سبب بروز و اشاعه امراض ساری و عفونی از قبیل تب راجعه و جرب میگردند. کنه ها دارای قدی کوچک میباشند و بدنشان فقط از یک قطعه ساخته شده و اثر بند بندی در خارج نمایان نیست سفالوتوراکس و شکم فقط بوسیله شیاری از هم جدا شده که حرکاتی در آن بند صورت نمیگیرد. نوع زندگی کنه ها متغیر است. بعضی از طعمه های زنده تغذیه میکنند و برخی از مواد آلی و گروهی بسیار انگلی هستند و از خون پستانداران و انسان تغذیه مینمایند. یا کنه شتری. کنه سگ، کسی که باصرار بکسان متوسل شود و تا کارش را انجام ندهند آنانرا رها نکند: عجب کنه ایست، یا مثل کنه چسبیدن، سماجت بخرج دادن اصرار و ابرام بسیار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
((گَ زَ نِ یا نَ))
گیاهی است یک ساله یا پایا با برگ های متقابل. گونه های مختلف گزنه پوشیده از خارهای گزنده است که پس از لمس، محتویات سوزآور غده زیر آن در پوست بدن وارد می شود و ایجاد سوزش می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یزنه
تصویر یزنه
((یَ نِ))
آیزنه، شوهر خواهر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وزنه
تصویر وزنه
((وَ نِ))
سنگ ترازو، صفحه های گرد و گوی های فلزی در ورزش های وزنه برداری و پرتاب وزنه، شخص دارای نفوذ و قدرت، وزنه سیاسی، وزنه اقتصادی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کهنه
تصویر کهنه
((کُ نِ))
قدیمی، فرسوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کونه
تصویر کونه
((نِ))
ته چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کهنه
تصویر کهنه
((کَ هَ نَ یا نِ))
جمع کاهن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کینه
تصویر کینه
((نِ))
دشمنی، عداوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خزنه
تصویر خزنه
((خَ زَ نِ))
جمع خازن، گنجوران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کینه
تصویر کینه
تنفر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کهنه
تصویر کهنه
Ratty, Stale, Wellworn
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کهنه
تصویر کهنه
esfarrapado, rançoso, bem usado
دیکشنری فارسی به پرتغالی