جدول جو
جدول جو

معنی کربنات - جستجوی لغت در جدول جو

کربنات
هر یک از نمک های اسیدکربنیک
تصویری از کربنات
تصویر کربنات
فرهنگ فارسی عمید
کربنات
(کَ بُ)
املاح اسید کربنیک را گویند، از قبیل: کربنات سدیم و کربنات سرب و غیره. (از فرهنگ فارسی معین). برای اطلاع بیشتر درباره کربناتها رجوع به گیاه شناسی ثابتی، کارآموزی داروسازی و روش تهیۀ مواد آلی شود
لغت نامه دهخدا
کربنات
املاح اسید کربنیک را گویند از قبیل کربنات سدیم و کربنات سرب و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
کربنات
املاح اسیدکربنیک که به آسانی به وسیله اسیدها تجزیه می شود. مانند، کربنات سدیم، کربنات سرب و غیره
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کرومات
تصویر کرومات
هر یک از نمک های اسید کرمیک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کربنیک
تصویر کربنیک
انیدریدی که نتیجۀ احتراق کربن با اکسیژن است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طربناک
تصویر طربناک
نشاط آور، برای مثال خیز و در کاسۀ زر آب طربناک انداز / پیشتر زان که شود کاسۀ سر خاک انداز (حافظ - ۵۳۳)، شادمان، خوشحال، بانشاط، برای مثال بنگر ز صبا دامن گل چاک شده / بلبل ز جمال گل طربناک شده (خیام - ۱۰۳)
فرهنگ فارسی عمید
پارچۀ باریک و بلندی که با گره مخصوصی به دور یقۀ پیراهن بسته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیکربنات
تصویر بیکربنات
نمک اسیدکربنیک و مخصوصاً نمکی که اساس آن سدیم باشد
فرهنگ فارسی عمید
(کَ بُ)
بیکربونات. ملح اسیدی اسید کربونیک (H2co3). بعبارت دیگر، جسم حاصل از اسید کربونیک درصورتی که فلزی جانشین نصف ئیدروژن آن گردد، مانند بیکربنات سودیوم (Na 3 HCO) یا جوش شیرین. (از دائره المعارف فارسی). رجوع به کارآموزی داروسازی ص 141 و روش تهیۀ مواد آلی ص 231، 304 و گیاهشناسی ثابتی ص 73و نیز رجوع به جوش شیرین و کربنات و کربونات شود
لغت نامه دهخدا
(کَ بُ)
کاربنیت. مادۀ قابل اشتعالی که در معادن زغال سنگ مخلوط با قیرهای معدنی پیدا می شود. این ماده بر خلاف آنتراسیت و زغال سنگ معمولی فاقد جلا می باشد و منظر کدر و ماتی دارد اما برعکس آنها با شعلۀ پر نور و روشنی می سوزد. ترکیب کاربنیت تقریباً همان ترکیب زغال سنگ است و بی شکل می باشد و جهت ساختن نوعی دینامیت به کار می رود. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مربعات
تصویر مربعات
جمع مربعه، چارینه ها چارتایی ها جمع مربعه (مربع)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مربیه، همبک ها ریچارها، جمع مربیه، ارمگان ها پرورندگان جمع مربیه: مربیات: دویست و هفتاد من. . ، جمع مربیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنانات
تصویر کنانات
جمع کنانه، ترکش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلبیات
تصویر کلبیات
تیره سگ سانان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع کرامت، چیزهای عجیب و خارق عادت که از بعضی مردمان بزرگ گاه گاه صدور یابد
فرهنگ لغت هوشیار
دستمال گردن، پارچه سبک و لطیف، دو تو کرده که حلقه کنند و بطرزی خاص بدور گردن یا به یقه پیراهن گره زنند و دو سر آنرا آویزان کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کربینت
تصویر کربینت
بنگرید به کاربینت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرورات
تصویر کرورات
جمع کرور، پانصد ها، هزار ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاینات
تصویر کاینات
موجودات، بودنی ها، کائنات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کائنات
تصویر کائنات
موجودات و مخلوقات، آفریدگان
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی زفت انگشت ماده قابل اشتعالی که در معادن زغال سنگ مخلوط با قیر های معدنی پیدا میشود. این ماده بر خلاف آنتراسیت و زغال سنگ معمولی فاقد جلا میباشد و منظر کدر و ماتی دارد ولی بر خلاف آنها باشعله پر نور و روشنی میسوزد. دود هم ندارد و آتش با دوامی تولید می کند. ترکیب کار بنیت تقریبا زغال سنگ است و بی شکل میباشد. کار بنیت را در آلمان جهت ساختن نوعی دینامیت بکار میبرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار بنات
تصویر کار بنات
کربنات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرانات
تصویر قرانات
جمع قرن، سده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیکربنات
تصویر بیکربنات
ملح اسید کربنیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تربصات
تصویر تربصات
جمع تربص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرونات
تصویر جرونات
پارسی تازی گشته شهرستان گرون نزدیک به بندر هرمزگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جربناک
تصویر جربناک
آنکه مبتلا به جرب است گرگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جربیات
تصویر جربیات
راسته کنه ها
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره زنجبیلیها که دارای ساقه زیرزمینی دراز و باریک است. میوه اش کپسولی و دارای دانه های معطر است. این گیاه مانند دیگر گیاهان تیره زنجبیلیها در منطقه هند و مالزی میروید و در تداوی بعنوان مقوی و باد شکن و در تهیه برخی لیکورها مصرف میشود زنجبیل بیابانی امامون دشتی عرق الکافور. توضیح: در برخی کتب تاج الملوک زرد رومی را که بنام) انتله سودا (نیز نامیده میشود مرادف زرنباد گرفته اند. یا زرنباد چینی جدوار ختایی (جدوار)
فرهنگ لغت هوشیار
ماده قابل اشتعالی که در معادن زغال سنگ مخلوط با قیر های معدنی پیدا میشود. این ماده بر خلاف آنتراسیت و زغال سنگ معمولی فاقد جلا میباشد و منظر کدر و ماتی دارد ولی بر خلاف آنها باشعله پر نور و روشنی میسوزد. دود هم ندارد و آتش با دوامی تولید می کند. ترکیب کار بنیت تقریبا زغال سنگ است و بی شکل میباشد. کار بنیت را در آلمان جهت ساختن نوعی دینامیت بکار میبرند
فرهنگ لغت هوشیار
شاد خوار زین سوسپه توانگر و زان سو خزینه پر وندر میان رعیت خوشنود و شاد خوار (فرخی) شادمان خوشحال با نشاط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاینات
تصویر کاینات
((یِ))
جمع کاینه و کاین، کل هستی
فرهنگ فارسی معین
((کِ))
پارچه ای باریک و بلند که مردان به یقه پیراهن گره زنند و از جلو سینه آویزان کنند، فکل
فرهنگ فارسی معین
((کَ))
جمع کرامه. کارهای عجیب و خارق العاده که از بعضی اولیاء و صالحان دیده می شود
فرهنگ فارسی معین