قریه ای است میان مروالرود و بلخ و به قریۀ زریق بن کثیرالسعدی معروف است در آن ذکری است از مقتل یحیی بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب. (معجم البلدان)
قریه ای است میان مروالرود و بلخ و به قریۀ زُریق بن کثیرالسعدی معروف است در آن ذکری است از مقتل یحیی بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب. (معجم البلدان)
فروپوشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). - اکتنان ساختن، پوشیده داشتن. فروپوشیدن: اهل تمییز در هواجز این حرقت و ظهایر این مشقت در ظل ظلیل او اکتنان ساخته اند. (از ترجمه تاریخ یمینی ص 12).
فروپوشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). - اکتنان ساختن، پوشیده داشتن. فروپوشیدن: اهل تمییز در هواجز این حرقت و ظهایر این مشقت در ظل ظلیل او اکتنان ساخته اند. (از ترجمه تاریخ یمینی ص 12).
الان. اران. سرزمین الان: الانان و غز گشت پرداخته شد آن پادشاهی همه تاخته. فردوسی. بخواند و بسی پندها دادشان براه الانان فرستادشان. فردوسی. به ایرانیان گفت الانان و هند شد از بیم شمشیر ما چون پرند. فردوسی. کشیدند لشکر بدشت نبرد الانان و دریا پس پشت کرد. فردوسی. رجوع به الان و اران و آلان شود
الان. اران. سرزمین الان: الانان و غز گشت پرداخته شد آن پادشاهی همه تاخته. فردوسی. بخواند و بسی پندها دادشان براه الانان فرستادشان. فردوسی. به ایرانیان گفت الانان و هند شد از بیم شمشیر ما چون پرند. فردوسی. کشیدند لشکر بدشت نبرد الانان و دریا پس پشت کرد. فردوسی. رجوع به الان و اران و آلان شود
لقب پادشاه ختا بوده است و او را خان ختا نیز می گفته اند و در این دو بیت فرخی یکی از آن پادشاهان مقصود است: ختاخان را مراد آمد که با تو دوستی گیرد همی خواهد که آید چون قدرخان نزد تو مهمان. فرخی. خوش نخسبند همه از فزعش زآنسوی آب نه قدرخان نه طغان خان نه ختاخان نه تکین. فرخی
لقب پادشاه ختا بوده است و او را خان ختا نیز می گفته اند و در این دو بیت فرخی یکی از آن پادشاهان مقصود است: ختاخان را مراد آمد که با تو دوستی گیرد همی خواهد که آید چون قدرخان نزد تو مهمان. فرخی. خوش نخسبند همه از فزعش زآنسوی آب نه قدرخان نه طغان خان نه ختاخان نه تکین. فرخی
نام آلان است، چون خزران نام خزر: و هرگز هیچکس در آن زمین (روس نرسیده مگر گشتاسف بفرمان پدرش لهراسف در آن وقت که کیخسرو او را بخزران و آلانان فرستاد. (مجمل التواریخ)
نام آلان است، چون خزران نام خزر: و هرگز هیچکس در آن زمین (روس نرسیده مگر گشتاسف بفرمان پدرش لهراسف در آن وقت که کیخسرو او را بخزران و آلانان فرستاد. (مجمل التواریخ)
دو موضع ختان زن و مرد، منه: اذا التقی الختانان قیل هو کنایه لطیفه عن تغییب الحشفه. از آنجا که ’التقاء فارسان’ اصطلاحی است برای تقابل آن دو ’التقاء ختانان’ تقابل دو موضع ختان می باشد. (منتهی الارب)
دو موضع ختان زن و مرد، منه: اذا التقی الختانان قیل هو کنایه لطیفه عن تغییب الحشفه. از آنجا که ’التقاء فارسان’ اصطلاحی است برای تقابل آن دو ’التقاء ختانان’ تقابل دو موضع ختان می باشد. (منتهی الارب)
دهی است از دهستان رودبار، بخش فیروزکوه شهرستان دماوند. سکنه 700 تن. چشمه سار. محصول آن غلات، بنشن، سیب زمینی، زردآلو، لبنیات. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان رودبار، بخش فیروزکوه شهرستان دماوند. سکنه 700 تن. چشمه سار. محصول آن غلات، بنشن، سیب زمینی، زردآلو، لبنیات. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)