جدول جو
جدول جو

معنی کتابیه - جستجوی لغت در جدول جو

کتابیه
(کِ بی یَ)
مؤنث کتابی. مجوسی یا یهودی یا نصاری. (یادداشت مؤلف). رجوع به کتابی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کتابچه
تصویر کتابچه
کتاب کوچک، دفتر، دفترچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
نوشتاری مانند مثلاً سخن کتابی،
دارای شکل تخت و کتاب مانند مثلاً باتری کتابی،
ظرف شیشه ای با دهانۀ باریک و بدنۀ مکعب مستطیل برای نوشیدنی های الکلی، بغلی، کنایه از کنار هم و بدون فاصله،
در فقه غیرمسلمان معتقد به یکی از کتاب های آسمانی، اهل کتاب،
کتابی زدن مثلاً کنایه از نوشیدن شراب از شیشۀ کتابی
فرهنگ فارسی عمید
(کِ چَ / چِ)
کتاب کوچک. (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء) ، در تداول امروز دفتر سفید کوچک بقطع خشتی یا رقعی و کوچکتر برای تحریر. اوراق سفید که بر هم نهند و بشکل کتاب مجلد و صحافی کنند برای تحریر، طومار یا دفتر مالیات که مستوفی در آن میزان درآمدهای مالیاتی یک ناحیه را می نوشت. (فرهنگ فارسی معین). و این اصطلاح امروز منحصر به دفترچۀثبت درآمد ممیزی املاک مزروعی است
لغت نامه دهخدا
(کُلْلا بی یَ)
یکی از فرق ده گانه مشبهه. اصحاب ابن کلاب. (از بیان الادیان) : مذهب محدث چون مذهب اعتزال باشد... و چون مذهب کلابیه که واضعش ابن الکلاب است. (نقض الفضائح ص 17). و مجبره و کلابیه و...خود را از جمله شافعی خوانند. (نقض الفضائح ص 492)
لغت نامه دهخدا
درختچه ایست با رونده از دسته فلفل های سیاه و از تیره بید ها که ساقه اش قابل انعطاف و بی کرک و شاخه هایش کوتاه است و منشا اصلی آن جاوه و سوماتر او برنئو است ولی امروزه در این نواحی و همچنین در هند و نقاط دیگر پرورش مییابد. این درختچه برگهای متناوب بی کرک کامل چرمی و نوک تیز دارد و گلهای نر آن بر روی دو پایه جدا گانه مجتمع و ماده بصورت سنبله یی در مقابل برگها است. گل های نر و ماده وی فاقد پوشش گل هستند. گل نر دارای 2 پرچم و گل ماده دارای مادگی مرکب از 3 تا 4 کله است. میوه اش سته و کروی و دارای دنباله ای دراز تر از قطر میوه است (بهمین علت آنرا فلفل دم دار نیز گویند)، میوه این گیاه قبل از رسیدن کامل چیده میشود و پس از خشک شدن در معرض استفاده قرار میگیرد. میوه خشک شده آن کمی بزرگتر از فلفل سیاه (بقطر 5 تا 6 میلیمتر) و دارای دنباله ایست که در واقع امتداد برون بر میوه است. رنگ میوه خشک شده از قهوه یی خاکستری تا قهوه یی سیاه متغیر است و در سطح آن چیز هایی وجود دارد که بر اثر خشک شدن سطح خارجی میوه بوجود آمده است. بوی آن معطر و قوی و طعمش کمی تلخ و تند و معطر است. در ترکیب شیمیایی میوه های گیاه مزبور بمقدار 10 تا 18 درصد اسانس با بوی تند و معطر و بمقدار یک درصد اسید کوبه بیک و بمقدار 5، 2 درصد رزین خنثی بنام کوبه بین و مقدار مواد روغنی و صمغ و امح آهکی و غیره است. اسانس کبابه نیرو دهنده اعصاب و کاهش دهنده ترشحات ریتین و دارای اثر مدر است و از راه ادرار و مجاری تنفسی و همچنین از راه جلد دفع میشود. کبابه مقوی معده است و هنز هم در برخی امراض مجاری ادرار (از قبیل سوزاک) مورد استفاده میباشد. چون ادامه مصرف آن تولید شکم روش میکند همراه با مواد قابض از قبیل کاشو و را تانیا مصرف میشود کبابه اصل کبابه چینی کبابه صینیه حب العروس کبابیه کباب چینی مهیلیون فر یغلیون. یا کبابه اصل. یا کبابه چینی. یا کبابه شکافته. درختچه ایست از تیره سداب ها دارای برگهای متناوب مرکب که میوه اش باندازه میوه فلفل سیاه میباشد که چون از نوع کپسول است پس از رسیدن شکاف بر میدارد و مانند فلفل تند و معطر است. این گیاه در آسیای شرقی و آمریکا شمالی میروید و در تداول بعنوان مقوی نیروی باه بکار میرود فلفل جابون فلفل ژاپونی جا بونیا فلفل آغاجی فاغره فاغر فاعیه فاجیه فاغره فلفلی دهان باز
فرهنگ لغت هوشیار
نامک کتاب کوچک، طومار یا دفتر مالیات که} مستوفی {در آن میزان درآمد های مالیاتی یک ناحیه را مینوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابیه
تصویر تابیه
در باب تفعیل آگاهاندن، یاد دادن، شاخچه بندی (تهمت زدن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
نامه ای - نیپک، بغلی منسوب به کتاب، کافر کتابی: (از علم رهی بمعرفت پیدا کن، مانند کتابی که مسلمان گردد) (جل سیادت) یا کافر کتابی، نوعی شیشه مخصوص مشروب بغلی. یا کتابی ایستادن (در اتوبوس و غیره)، مانند کتاب (در قفسه) پهلوی هم و تنگ یکدیگر سر پا ایستادن
فرهنگ لغت هوشیار
کتابت در فارسی نویسندگی، نویساری کتابه در فارسی کتیبه بنگرید به کتیبه خطی که آنرا بقلم جلی روی کاغذ یا پارچه باریک نویسند، آیاتی از قرآن که در روی علم نویسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتابچه
تصویر کتابچه
((کِ چِ))
دفترچه، جزوه، کتاب کوچک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
((کِ))
منسوب به کتاب، کافر کتابی، نوعی شیشه مخصوص مشروب، بغلی
فرهنگ فارسی معین
جزوه، دفتر، رساله، طومار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
كتابٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
Bookish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
livresque
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
literário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
ספרותי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
کتابی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
বইপ্রেমী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
ชอบหนังสือ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
mpenzi wa vitabu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
kitap düşkünü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
本好きの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
爱读书的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
gemar buku
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
책을 좋아하는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
bücherliebend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
पुस्तकप्रिय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
boekachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
da lettura
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
libroso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
книжковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
książkowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
книжный
دیکشنری فارسی به روسی