جدول جو
جدول جو

معنی کتابی - جستجوی لغت در جدول جو

کتابی
نوشتاری مانند مثلاً سخن کتابی،
دارای شکل تخت و کتاب مانند مثلاً باتری کتابی،
ظرف شیشه ای با دهانۀ باریک و بدنۀ مکعب مستطیل برای نوشیدنی های الکلی، بغلی، کنایه از کنار هم و بدون فاصله،
در فقه غیرمسلمان معتقد به یکی از کتاب های آسمانی، اهل کتاب،
کتابی زدن مثلاً کنایه از نوشیدن شراب از شیشۀ کتابی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
فرهنگ فارسی عمید
کتابی
نامه ای - نیپک، بغلی منسوب به کتاب، کافر کتابی: (از علم رهی بمعرفت پیدا کن، مانند کتابی که مسلمان گردد) (جل سیادت) یا کافر کتابی، نوعی شیشه مخصوص مشروب بغلی. یا کتابی ایستادن (در اتوبوس و غیره)، مانند کتاب (در قفسه) پهلوی هم و تنگ یکدیگر سر پا ایستادن
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
فرهنگ لغت هوشیار
کتابی
((کِ))
منسوب به کتاب، کافر کتابی، نوعی شیشه مخصوص مشروب، بغلی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
فرهنگ فارسی معین
کتابی
Bookish
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کتابی
literário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
کتابی
bücherliebend
دیکشنری فارسی به آلمانی
کتابی
książkowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
کتابی
книжный
دیکشنری فارسی به روسی
کتابی
книжковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کتابی
libroso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کتابی
livresque
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کتابی
da lettura
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کتابی
boekachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
کتابی
पुस्तकप्रिय
دیکشنری فارسی به هندی
کتابی
gemar buku
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کتابی
قرائيٌ
دیکشنری فارسی به عربی
کتابی
책을 좋아하는
دیکشنری فارسی به کره ای
کتابی
ספרותי
دیکشنری فارسی به عبری
کتابی
爱读书的
دیکشنری فارسی به چینی
کتابی
本好きの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کتابی
kitap düşkünü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
کتابی
mpenzi wa vitabu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کتابی
ชอบหนังสือ
دیکشنری فارسی به تایلندی
کتابی
বইপ্রেমী
دیکشنری فارسی به بنگالی
کتابی
کتابی
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کتابت
تصویر کتابت
نویسندگی، نوشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پتابی
تصویر پتابی
توسرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتابی
تصویر شتابی
زمستانی
فرهنگ لغت هوشیار
گورخر خارا گونه ای جامه که در عتابیه بغداد فراهم می آورند نوعی پارچه (تافته) موجدار و مخطط و با الوان مختلف خارا. توضیح محله ای در بغداد به نام عتابیه منسوب به یکی از افراد بنی امیه عتاب بوجود آمد درین محله پارچه های موجدار و مخطط می بافتند به نام همان محله (عتابیه) و سپس عتابی بدان پارچه ها اطلاق شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتبی
تصویر کاتبی
سنخ جامه آستین کوتاه زنجیره دار، نویسساری
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به کباب: بصورت و هیئت کباب، کبابفروش. کباب پز. یا گوشت کباب. قسمتهای کم ارزش گوشت گوسفند از جمله قلوه گاه و دنده ها که بیشتر مورد استفاده کبابیها برای کباب کوبیده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتایب
تصویر کتایب
جمع کتیبه لشکر ها: (معمور بحشمتش اقالیم منصور بدو لتش کتایب) (انوری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتانی
تصویر کتانی
یانه ای بزرکی منسوب به کتان: (نزد خورشید فضل گردو نی پیش مهتاب طبع کتانی) (سنائی)، نوعی کاغذ عالی که در عکاسی و چاپ بکار رود و سطح آن دارا بر جستگیها یی است بطرح تار و پود پارچه کتان
فرهنگ لغت هوشیار
کتابت در فارسی نویسندگی، نویساری کتابه در فارسی کتیبه بنگرید به کتیبه خطی که آنرا بقلم جلی روی کاغذ یا پارچه باریک نویسند، آیاتی از قرآن که در روی علم نویسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتابت
تصویر کتابت
خطاطی، نبشتن، دبیری، کاتبی
فرهنگ لغت هوشیار