- کتابی
- نوشتاری مانند مثلاً سخن کتابی،
دارای شکل تخت و کتاب مانند مثلاً باتری کتابی،
ظرف شیشه ای با دهانۀ باریک و بدنۀ مکعب مستطیل برای نوشیدنی های الکلی، بغلی، کنایه از کنار هم و بدون فاصله،
در فقه غیرمسلمان معتقد به یکی از کتاب های آسمانی، اهل کتاب،
کتابی زدن مثلاً کنایه از نوشیدن شراب از شیشۀ کتابی
معنی کتابی - جستجوی لغت در جدول جو
- کتابی
- نامه ای - نیپک، بغلی منسوب به کتاب، کافر کتابی: (از علم رهی بمعرفت پیدا کن، مانند کتابی که مسلمان گردد) (جل سیادت) یا کافر کتابی، نوعی شیشه مخصوص مشروب بغلی. یا کتابی ایستادن (در اتوبوس و غیره)، مانند کتاب (در قفسه) پهلوی هم و تنگ یکدیگر سر پا ایستادن
- کتابی ((کِ))
- منسوب به کتاب، کافر کتابی، نوعی شیشه مخصوص مشروب، بغلی
- کتابی
- Bookish
- کتابی
- literário
- کتابی
- bücherliebend
- کتابی
- książkowy
- کتابی
- книжный
- کتابی
- книжковий
- کتابی
- libroso
- کتابی
- livresque
- کتابی
- da lettura
- کتابی
- boekachtig
- کتابی
- पुस्तकप्रिय
- کتابی
- gemar buku
- کتابی
- قرائيٌ
- کتابی
- 책을 좋아하는
- کتابی
- ספרותי
- کتابی
- kitap düşkünü
- کتابی
- mpenzi wa vitabu
- کتابی
- ชอบหนังสือ
- کتابی
- বইপ্রেমী
- کتابی
- کتابی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نویسندگی، نوشتن
توسرخ
زمستانی
گورخر خارا گونه ای جامه که در عتابیه بغداد فراهم می آورند نوعی پارچه (تافته) موجدار و مخطط و با الوان مختلف خارا. توضیح محله ای در بغداد به نام عتابیه منسوب به یکی از افراد بنی امیه عتاب بوجود آمد درین محله پارچه های موجدار و مخطط می بافتند به نام همان محله (عتابیه) و سپس عتابی بدان پارچه ها اطلاق شد
سنخ جامه آستین کوتاه زنجیره دار، نویسساری
منسوب به کباب: بصورت و هیئت کباب، کبابفروش. کباب پز. یا گوشت کباب. قسمتهای کم ارزش گوشت گوسفند از جمله قلوه گاه و دنده ها که بیشتر مورد استفاده کبابیها برای کباب کوبیده است
جمع کتیبه لشکر ها: (معمور بحشمتش اقالیم منصور بدو لتش کتایب) (انوری)
یانه ای بزرکی منسوب به کتان: (نزد خورشید فضل گردو نی پیش مهتاب طبع کتانی) (سنائی)، نوعی کاغذ عالی که در عکاسی و چاپ بکار رود و سطح آن دارا بر جستگیها یی است بطرح تار و پود پارچه کتان
کتابت در فارسی نویسندگی، نویساری کتابه در فارسی کتیبه بنگرید به کتیبه خطی که آنرا بقلم جلی روی کاغذ یا پارچه باریک نویسند، آیاتی از قرآن که در روی علم نویسند
خطاطی، نبشتن، دبیری، کاتبی