کنایه از شاهدان و مطربان و شاهدان مجلس باشد. (آنندراج). نوازندگان بزم. (یادداشت مؤلف). - کبکان بزم، کنایه از ساقیان و مطربان و شاهدان مجلس باشد. (برهان). کنایه از شاهدان و مطربان است. (انجمن آرای ناصری)
کنایه از شاهدان و مطربان و شاهدان مجلس باشد. (آنندراج). نوازندگان بزم. (یادداشت مؤلف). - کبکان بزم، کنایه از ساقیان و مطربان و شاهدان مجلس باشد. (برهان). کنایه از شاهدان و مطربان است. (انجمن آرای ناصری)
دهی مرکز دهستان لاور کبکان بخش خورموج شهرستان بوشهر. واقع در 54 هزارگزی جنوب خورموج و ساحل خلیج فارس و باختر کوه مند. گرمسیر و مالاریائی دارای 612 تن سکنه. آب آن از چاه، محصول آن غلات و خرما. شغل اهالی زراعت و ماهیگیری و راه آن فرعی است و بدانجا گارد مسلح گمرک و پست باشد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی مرکز دهستان لاور کبکان بخش خورموج شهرستان بوشهر. واقع در 54 هزارگزی جنوب خورموج و ساحل خلیج فارس و باختر کوه مند. گرمسیر و مالاریائی دارای 612 تن سکنه. آب آن از چاه، محصول آن غلات و خرما. شغل اهالی زراعت و ماهیگیری و راه آن فرعی است و بدانجا گارد مسلح گمرک و پست باشد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
نوعی از طعام که از ارزن ترتیب دهند لغت یمنی است. (آنندراج) (منتهی الارب). طعامی است از ذرت مخصوص یمنیان. (از اقرب الموارد) ، بیماریی است شتر را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)
نوعی از طعام که از ارزن ترتیب دهند لغت یمنی است. (آنندراج) (منتهی الارب). طعامی است از ذرت مخصوص یمنیان. (از اقرب الموارد) ، بیماریی است شتر را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)
دهی از دهستان ایزج بخش اردکان شهرستان شیراز. سکنۀ آن 104 تن. آب از چشمه و قنات. محصول آنجا غلات، حبوب. شغل اهالی آن زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7) ، نام شاعری. (از برهان) (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (آنندراج) (از مؤید الفضلاء)
دهی از دهستان ایزج بخش اردکان شهرستان شیراز. سکنۀ آن 104 تن. آب از چشمه و قنات. محصول آنجا غلات، حبوب. شغل اهالی آن زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7) ، نام شاعری. (از برهان) (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (آنندراج) (از مؤید الفضلاء)
نام شهری است، ابن البیطار از ابوحنیفه در لغت انجدان نقل کند که انجدان در اراضی میان بست و کیکان روید، (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، رجوع به مادۀ بعد و معجم البلدان ذیل قیقان شود گردنه ای است که خط سرحدی ایران وترکیه به آن می گذرد، (جغرافیای سیاسی کیهان ص 41)
نام شهری است، ابن البیطار از ابوحنیفه در لغت انجدان نقل کند که انجدان در اراضی میان بست و کیکان روید، (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، رجوع به مادۀ بعد و معجم البلدان ذیل قیقان شود گردنه ای است که خط سرحدی ایران وترکیه به آن می گذرد، (جغرافیای سیاسی کیهان ص 41)
ساز و برگ استادان گازر را گویند، (برهان)، دست افزاری است مر گازران را، (آنندراج)، دست افزار گازر، و در نسخۀ سروری به وزن چوگان به معنی ساز گازر آورده، (فرهنگ رشیدی)، دست افزاری باشد مر گازران را، (فرهنگ جهانگیری)، ساز و برگ گازرگر، (ناظم الاطباء)
ساز و برگ استادان گازر را گویند، (برهان)، دست افزاری است مر گازران را، (آنندراج)، دست افزار گازر، و در نسخۀ سروری به وزن چوگان به معنی ساز گازر آورده، (فرهنگ رشیدی)، دست افزاری باشد مر گازران را، (فرهنگ جهانگیری)، ساز و برگ گازرگر، (ناظم الاطباء)
دهی از دهستان تفرش که در بخش طرخوران شهرستان اراک واقع است و 120 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)، از رستاق طبرش، (تاریخ قم ص 118 و 120) دهی از دهستان جعفرآباد فاروج که در بخش حومه شهرستان قوچان واقع است و 106 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان تفرش که در بخش طرخوران شهرستان اراک واقع است و 120 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)، از رستاق طبرش، (تاریخ قم ص 118 و 120) دهی از دهستان جعفرآباد فاروج که در بخش حومه شهرستان قوچان واقع است و 106 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان فراهان پائین بخش فرمهین شهرستان اراک. کوهستانی و سردسیر است و 951 تن سکنه دارد. این ده از دو محل بالا و پائین تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان فراهان پائین بخش فرمهین شهرستان اراک. کوهستانی و سردسیر است و 951 تن سکنه دارد. این ده از دو محل بالا و پائین تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان رودبار بخش معلم کلایۀ شهرستان قزوین. کوهستانی و سردسیر. سکنه 158 تن. آب آن از رود خانه ورتوان. محصول آنجا غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان رودبار بخش معلم کلایۀ شهرستان قزوین. کوهستانی و سردسیر. سکنه 158 تن. آب آن از رود خانه ورتوان. محصول آنجا غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان میانکوه بخش چاپشلو شهرستان دره گز. سکنه 178 تن. آب از چشمه. محصول آنجا غلات و سیب زمینی. شغل اهالی زراعت است. این ده را در اصطلاح محل کوپکان گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان میانکوه بخش چاپشلو شهرستان دره گز. سکنه 178 تن. آب از چشمه. محصول آنجا غلات و سیب زمینی. شغل اهالی زراعت است. این ده را در اصطلاح محل کوپکان گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 15هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه سر راه مالرو و ساردوئیه به جیرفت واقع است، کوهستانی و سردسیر است تعداد سکنۀ آن 45 نفر است آبش از چشمه تأمین میشود، محصولاتش عبارت از غلات، حبوبات، تریاک و شغل اهالی آن زراعت و راههایش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 15هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه سر راه مالرو و ساردوئیه به جیرفت واقع است، کوهستانی و سردسیر است تعداد سکنۀ آن 45 نفر است آبش از چشمه تأمین میشود، محصولاتش عبارت از غلات، حبوبات، تریاک و شغل اهالی آن زراعت و راههایش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
در لغت فرس اسدی چ پاول هورن ذیل کلمه تبوک آمده: ’طبقی باشد که بر مثال دفی بود چوبین و بقّالان دارند و گروهی تبکان گویند از مردم عامۀ طوس’. رجوع به لغت فرس اسدی چ اقبال ص 259 و رجوع به تبوک شود
در لغت فرس اسدی چ پاول هورن ذیل کلمه تبوک آمده: ’طبقی باشد که بر مثال دفی بود چوبین و بقّالان دارند و گروهی تبکان گویند از مردم عامۀ طوس’. رجوع به لغت فرس اسدی چ اقبال ص 259 و رجوع به تبوک شود
نام یکی از دهستان های نه گانه بخش خورموج شهرستان بوشهر محدود از شمال به دهستان ساحلی بخش اهرم، از جنوب به رود خانه مند، از خاور به ارتفاعات مند و از باختر به خلیج فارس. این دهستان در جلگۀ باریک ساحلی بین دریا و ارتفاعات مند قرار گرفته هوای آن گرم و مرطوب و مالاریائی. آب مشروب آن از باران و چاه. زراعت آنجابطور کلی دیمی و محصولات آن غلات و جزئی خرمای دیمی. شغل اهالی زراعت و صید ماهی و بلم رانی. صنعت دستی عبابافی است (به عربی هم آشنائی دارند). این دهستان از 16 آبادی تشکیل شده و نفوس آن در حدود 4900 نفر و قراء مهم آن عبارت است از: زیارت. کردوان علیا و سفلی. چاه حسین جمال. شیخیان. هدکان. کلات. مرکز دهستان قریۀ لاورکبکان است و راه شوسۀ سابق بوشهر به لنگه از این دهستان میگذرد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
نام یکی از دهستان های نه گانه بخش خورموج شهرستان بوشهر محدود از شمال به دهستان ساحلی بخش اهرم، از جنوب به رود خانه مند، از خاور به ارتفاعات مند و از باختر به خلیج فارس. این دهستان در جلگۀ باریک ساحلی بین دریا و ارتفاعات مند قرار گرفته هوای آن گرم و مرطوب و مالاریائی. آب مشروب آن از باران و چاه. زراعت آنجابطور کلی دیمی و محصولات آن غلات و جزئی خرمای دیمی. شغل اهالی زراعت و صید ماهی و بَلم رانی. صنعت دستی عبابافی است (به عربی هم آشنائی دارند). این دهستان از 16 آبادی تشکیل شده و نفوس آن در حدود 4900 نفر و قراء مهم آن عبارت است از: زیارت. کردوان علیا و سفلی. چاه حسین جمال. شیخیان. هدکان. کلات. مرکز دهستان قریۀ لاورکبکان است و راه شوسۀ سابق بوشهر به لنگه از این دهستان میگذرد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)