- کاویان (پسرانه)
- پرچم کاوه که به درفش کاویانی معروف است
معنی کاویان - جستجوی لغت در جدول جو
- کاویان
- پادشاهی سلطنتی: (قصه آنک گاو بحری گوهر کاویان از قعر دریا بر آورد شب بر ساحل دریا نهد در درخش و تاب آن می چرد) (مثنوی)
- کاویان
- پادشاهی، سلطنتی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مربوط به کاوه، شخصیت اساطیری شاهنامه
ابتحاث
جستجو کردن، تفحص کردن، برای مثال بکاوید کالاش را سربه سر / که داند که چه یافت زرّ و گهر (عنصری - ۳۵۵) ، کندن، حفر کردن، کنایه از بحث و ستیزه کردن، بگو مگو کردن، کنایه از ور رفتن، دست زدن
منسوب به} کابی {} و آن پوست پاره را بجواهر بیاراست و بفال گرفت و درفش کابیان نام نهاد و علامت او بود در همه جنگها) (فارسنامه ابن البلخی)
جستجو کردن
کاونده، در حال کاویدن
کابین که مهر زنان باشد
کاونده، بسر و کول هم ور رونده: (نر و ماده کاروان ابر یکدگر بکشی کر شمه کن و جلوه گر)
کابین، صداق
کاونده، به سر و کول هم ور رونده
پشتیبانان، پیروان
ادعا کردن، دعوی کردن، مدعی شدن، ادعا
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
مکان روباز، مکانی نزدیک سلیمانیه محل یکی از جنگهای شیخ محمود حفید با انگلستان (نگارش کردی:بازیان)
اعراب
ابدالاباد
صفویه
فرانسوی تاژ (جواهرات سلطنتی ایران)
گیاهی از تیره چتریان که دو ساله یا پایاست رازیانه و آن دارای انواع است
گیاهی است از تیره چتریان که دو ساله است (بعض گونه هایش پایا میباشد) و در سراسر نواحی بحرالروم و حبشه و ایران میروید. ارتفاع آن بین 1 تا 5، 1 است. برگهای متناوب و دارای بریدگی بسیار و دمبرگش شامل غلافی است که ساقه را فرا میگیرد. برگش معطر و طمعش مطبوع و کمی شیرین است رازیانج شمار شمره سونف باریان بسباس. یا رازیانه آبی کاکله. یا رازیانه دریایی کاکله. یا رازیانه رومی انیسون. یا رازیانه کاذب شوید شبت
فرانسوی پرتو افکن تابا، شخانه خیز جایی در آسمان به گمان آن که شخانه (شهاب) از آن جا خاسته
(سایید ساید خواهد سایید بسا (ی) ساینده ساییده سایش) سودن نرم کردن، بهم مالیدن، سوهان کردن، زدودن صیقل کردن، اره کردن، فرسودن، اندودن مالیدن، گداختن، لمس کردن، تلاقی کردن
پارسی تازی گشته گاو شیر از گوج (صمغ) ها گاو سیر گاور شیر
همیشه، دایم، هموار، باقی، پیوسته، ابدی، جاویدان، جاودانه
نالیدن، زاری