جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کاویان

کاویان

کاویان
پادشاهی سلطنتی: (قصه آنک گاو بحری گوهر کاویان از قعر دریا بر آورد شب بر ساحل دریا نهد در درخش و تاب آن می چرد) (مثنوی)
کاویان
فرهنگ لغت هوشیار

کاویان

کاویان
منسوب به کاوه، کاویانی، چون: اختر کاویان، چتر کاویان، درفش کاویان، رایت کاویان، (از یادداشتهای مؤلف) :
با درفش کاویان و طاقدیس
زر مشت افشار و شاهانه کمر،
رودکی،
بدو نیمه کرد اختر کاویان
یکی نیمه بگرفت و رفت از میان،
فردوسی،
بیفتاد از دست ایرانیان
درفش فروزندۀ کاویان،
فردوسی،
ببستند گردان ایرانیان
بپیش اندرون اختر کاویان،
فردوسی،
کجا آن تیغ کآتش در جهان زد
تپانچه بر درفش کاویان زد،
نظامی،
از جور دومار برنجوشم
چون رایت کاویان ببینم،
خاقانی،
یا لعاب اژدهای حمیری
بردرفش کاویان خواهم فشاند،
خاقانی،
پیش آمده روان فریدون گهرفشان
تا زان گهر زمین علم کاویان شده،
خاقانی،
رجوع به کاویانی شود
لغت نامه دهخدا

کاویدن

کاویدن
جستجو کردن، تفحص کردن، برای مِثال بکاوید کالاش را سربه سر / که داند که چه یافت زرّ و گهر (عنصری - ۳۵۵)، کندن، حفر کردن، کنایه از بحث و ستیزه کردن، بگو مگو کردن، کنایه از ور رفتن، دست زدن
کاویدن
فرهنگ فارسی عمید

کابیان

کابیان
منسوب به} کابی {} و آن پوست پاره را بجواهر بیاراست و بفال گرفت و درفش کابیان نام نهاد و علامت او بود در همه جنگها) (فارسنامه ابن البلخی)
فرهنگ لغت هوشیار

کاویدن

کاویدن
جستجو کردن، کندن، بحث کردن، خراشیدن، شکافتن، کابیدن
کاویدن
فرهنگ فارسی معین