جدول جو
جدول جو

معنی کاناری - جستجوی لغت در جدول جو

کاناری
مجمعالجزایری است متعلق به اسپانیا واقع در اقیانوس اطلس در سوی شمال غربی صحرای افریقا که 7273 کیلومتر وسعت و 793000 تن سکنه دارد، رجوع به قناری و خالدات شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کانایی
تصویر کانایی
نادانی، کودنی، برای مثال من سخن گویم تو کانایی کنی / هر زمانی دست بر دستی زنی (رودکی - ۵۴۰)
فرهنگ فارسی عمید
بلاهت، حماقت، نادانی و بیخردی:
نبیره که جنگ آورد با کیا
هم از ابلهی است و کاناییا،
فردوسی،
- کانایی کردن، خود رابه نادانی و بلاهت زدن، تظاهر به حماقت و بیخردی کردن:
من سخن گویم تو کانایی کنی
هر زمانی دست بر دستت زنی،
رودکی
لغت نامه دهخدا
(کُ)
مأخوذ از هندی، گلابتون و رشتۀ زر و سیم و زری. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(کَ زِ)
قریه ای است چهار فرسنگی جنوبی کاکی. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
منسوب به انار.
لغت نامه دهخدا
تصویری از کانایی
تصویر کانایی
حماقت، نادانی و بیخردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکانداری
تصویر دکانداری
دوکان داری، دین را بهانه سود خواری کردن کاسبی در دکان، چرب زبانی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به بازار مردم بازار اهل بازار سوقه، مبتذل اثری که در آن رعایت اصول نشده و خالی از حس و حساب باشد اثری که فقط بمنظور انتفاع ساخته شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی است گونه ای از جامه ابریشمین پارچه ای است ابریشمین، نوعی از شراب لعلی
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی تازی گشته قناری بنگرید به قناری از کیناری هندی کدو سنتور سنتور هندی از سازها منسوب به کنار کرانی. یکی از انواع سنتور دستی که بجای کاسه طنین دارای کدو های میان تهی است که بقطعه چوبی نصب شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانایی
تصویر دانایی
فهم
فرهنگ واژه فارسی سره
بلاهت، حمق، نادانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از کناری
تصویر کناری
الجانب
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کناری
تصویر کناری
Nextdoor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کناری
تصویر کناری
voisin
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کناری
تصویر کناری
соседний
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کناری
تصویر کناری
ข้างบ้าน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کناری
تصویر کناری
vizinho
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کناری
تصویر کناری
nachbarlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کناری
تصویر کناری
ہمسایہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کناری
تصویر کناری
পাশের
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کناری
تصویر کناری
kapı komşusu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کناری
تصویر کناری
jirani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کناری
تصویر کناری
сусідній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کناری
تصویر کناری
隣の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کناری
تصویر کناری
邻近的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کناری
تصویر کناری
שׁוֹכֵן בַּשְּׁכִּיוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کناری
تصویر کناری
이웃의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کناری
تصویر کناری
sąsiedni
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کناری
تصویر کناری
पड़ोसी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کناری
تصویر کناری
buurman
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کناری
تصویر کناری
vicino di casa
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کناری
تصویر کناری
vecino
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کناری
تصویر کناری
tetangga
دیکشنری فارسی به اندونزیایی