جدول جو
جدول جو

معنی کامجویی - جستجوی لغت در جدول جو

کامجویی
جستن آرزو های دل طلب تمتع و عیش و و عشرت
تصویری از کامجویی
تصویر کامجویی
فرهنگ لغت هوشیار
کامجویی
خوشگذرانی، عشرت طلبی، کامرانی، کامروایی
متضاد: ناکامی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دادجویی
تصویر دادجویی
دادخواهی، عمل دادجو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کامروایی
تصویر کامروایی
برخورداری از مراد و مقصود، کامیابی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
تحقیق و پرسش از متهم یا مظنون دربارۀ موضوع اتهام
فرهنگ فارسی عمید
نامجوئی، نام جستن، طلب نام کردن، نام طلبی، شهرت طلبی، عمل و صفت نامجوی:
نامجوئی دولت آموزد همی بی شک ترا
نامجوئی را چو دولت نیست هیچ آموزگار،
مسعودسعد،
، جاه طلبی، منصب طلبی، ستیزگی و منازعه در شهرت و شجاعت و بهادری و همت، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
کامران، (آنندراج)، کامروا، کامیاب، برمراد و آرزو رسیده، طالب آمال و امانی:
اگر دادده باشی ای نامجوی
شوی بر همه آرزو کامجوی،
فردوسی،
امیران کامران، دلیران کامجوی
هزبران تیزچنگ، سواران کامکار،
فرخی،
شاد بادی بر هواها کامران و کامگار
شاه باشی بر زمانه کامجوی و کامران،
فرخی،
گرت غم نماید تو شو کامجوی
می آتش کن و غم بسوزان بر اوی،
اسدی،
کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالب نوروز را،
سعدی،
رجوع به کامجو شود
لغت نامه دهخدا
طلب نام شهرت طلبی: نامجویی دولت آزموده دهمی بی شک ترا نامجویی راچودولت نیست هیچ آموزگار. (مسعودسعدلغ)، منصب جوییجاه طلبی، شجاعتدلاوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزمجویی
تصویر رزمجویی
عمل رزمجو جنگجویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کامروایی
تصویر کامروایی
رسیدن به آرزو و امیال، کامیابی، مقابل ناکامی: (... بزرگ منش بود اندر کامروایی) (مقدمه شاهنامه ابو منصور عبدالرزاق. هزاره فردوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
پرس و جو از متهم، استنطاق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رزمجویی
تصویر رزمجویی
جنگجویی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
تفتیش
فرهنگ واژه فارسی سره
جاه طلبی، شهرت طلبی، منصب خواهی، منصب طلبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
Inquisition, Interrogation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
inquisition, interrogation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
pemeriksaan, interogasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
অনুসন্ধান , জিজ্ঞাসাবাদ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
uchunguzi, mahojiano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
sorgulama
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
심문
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
尋問
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
חֲקִירָה , חֲקִירָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
पूछताछ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
інквізиція , допит
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
การสอบสวน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
inquisitie, ondervraging
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
inquisición, interrogatorio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
inquisizione, interrogatorio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
inquisição, interrogatório
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
审问
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
inkwizycja, przesłuchanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
Inquisition, Verhör
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
инквизиция , допрос
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
بازپرس , بازجویی
دیکشنری فارسی به اردو