معنی کامروایی
- کامروایی
- برخورداری از مراد و مقصود، کامیابی
واژههای مرتبط با کامروایی
کامروایی
- کامروایی
- رسیدن به آرزو و امیال، کامیابی، مقابل ناکامی: (... بزرگ منش بود اندر کامروایی) (مقدمه شاهنامه ابو منصور عبدالرزاق. هزاره فردوسی)
کامروایی
- کامروایی
- تمتع. کامیابی و برخورداری و رسیدن به آرزو. (ناظم الاطباء). پیروزی و غلبه و خوشبختی:
شادیش باد وکامروایی و مهتری
پایندگی سعادت و پیوستگی ظفر.
فرخی.
بی خدمت و بی جهد به نزد ملک شرق
کس را نبود مرتبت و کامروایی.
منوچهری.
نی، گوشه و کنجی و کتابی بر عاقل
بهترز بسی گنج و بسی کامروایی.
انوری
کامروایی
- کامروایی
- بهی، توفیق، کامجویی، کامرانی، کامیابی، موفقیت
متضاد: ناکامی
کارروایی
- کارروایی
- کارروا بودن، تدبیر کار، کارسازی
کار روایی
- کار روایی
- شایستگی سزاواری، تدبیر کار کار سازی، نفع سود
کامبریایی
- کامبریایی
- دیرین نهشت کاربرد واژه کامبریایی از سوی عبد الکریم قریب رواتر است زیرا که واژه کامبرین از نام لاتینی سرزمین گال که کامبریا است بر گرفته شده
ناکامروایی
- ناکامروایی
- ناکامیابی ناکامی مقابل کامروایی
سامورایی
- سامورایی
- جنگجوی حرفه ای متعلق به طبقه آریستوکراسی نظامی در ژاپن قدیم
کارروائی
- کارروائی
- سودمندی. کارسازی و تدبیر کار و مباشرت کار و دلالت برای کار. (ناظم الاطباء)