- کاغد
- کاغذ چینی نفج رخنه ورقه نازکی که از خمیر مواد مختلف نباتی و لته و کهنه و کاه برنگهای گوناگون تهیه کنند و غالبا بر آن چیز نویسند یا چاپ کنند
معنی کاغد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زندگی خوش و وسیع
سوراخی که در کوه تپه یا بیابان برای استراحت چارپایان آماده کنند آغل
وسیله ای دارای دسته و تیغه برای بریدن
قطب منفی پیل الکتریکی، باطری و مانند آن ها
ماده ای که از چوب بعضی گیاهان به صورت ورقه های نازک ساخته می شود و برای نوشتن، نقاشی و مانند آن به کار می رود، قرطاس، رخنه
کنایه از نامه، کنایه از هر نوع سند یا تعهد مکتوب مثلاً کاغذ داده بوده که دیگر در کارهای انجمن شرکت نکند،
هر نوع ورقۀ نازک مثلاً ورقۀ آلومینیم
کاغذ ابری: نوعی کاغذ که بر یک روی آن نقشی شبیه ابرهای بریده چاپ می کنند
کاغذ پرزین: کاغذ پرزدار که قلم روی آن گیر کند
کاغذ خان بالغی: نوعی کاغذ مرغوب که در خان بالغ (نام قدیم پکن) می ساختند، کاغذ چینی، ورق صینی، قرطاس صینی
کنایه از نامه، کنایه از هر نوع سند یا تعهد مکتوب مثلاً کاغذ داده بوده که دیگر در کارهای انجمن شرکت نکند،
هر نوع ورقۀ نازک مثلاً ورقۀ آلومینیم
کاغذ ابری: نوعی کاغذ که بر یک روی آن نقشی شبیه ابرهای بریده چاپ می کنند
کاغذ پرزین: کاغذ پرزدار که قلم روی آن گیر کند
کاغذ خان بالغی: نوعی کاغذ مرغوب که در خان بالغ (نام قدیم پکن) می ساختند، کاغذ چینی، ورق صینی، قرطاس صینی
ساده دل
احمق، کودن، کم خرد، ابله، غتفره، انوک، کردنگ، خل، خام ریش، دبنگ، نابخرد، تپنکوز، کانا، چل، فغاک، سبک رای، دنگ، شیشه گردن، بی عقل، کهسله، خرطبع، بدخرد، ریش کاو، تاریک مغز، لاده، غمر، کم عقل، دنگل، گول، گردنگل
احمق، کودن، کم خرد، ابله، غتفره، انوک، کردنگ، خل، خام ریش، دبنگ، نابخرد، تپنکوز، کانا، چل، فغاک، سبک رای، دنگ، شیشه گردن، بی عقل، کهسله، خرطبع، بدخرد، ریش کاو، تاریک مغز، لاده، غمر، کم عقل، دنگل، گول، گردنگل
قطب منفی یک پیل الکتریکی الکترد متصل بقطب منفی یک پیل فرود
آلت برنده از آهن که دارای تیغه و دسته است
ورزنده، خویشدوست
تنبل کار (تنبل مکر و حیلت باشد) ترفندگر مکار حیله گر
مکار حیله گر
بی رواگ بی خریدار ناروا نارایج بی رونق مقابل روا رواج: (بازار حکمت کاسد و مزاج اهل شریعت فاسد) (جامع الحکمتین) یا کالای (متاع) کاسد. متاعی که از آن استقبال نکنند کالای ناروان
تن زده ابا کرده: (پس شتابان آمد اینک پیر زن روی یکسو کاغه کرده خویشتن) (رودکی)
ورقه ای که بر آن چیزی نویسند و ساخته شده از چوب و کاه و لته می باشد
قند
ابزاری مرکب از یک لبه تیز و یک دسته که برای بریدن به کار رود، چاقو
کارد به استخوان کسی رسیدن: کنایه از وضع بسیار سختی داشتن
مثل کارد پنیر بودن: کنایه از سخت مخالف و دشمن یکدیگر بودن
کارد به استخوان کسی رسیدن: کنایه از وضع بسیار سختی داشتن
مثل کارد پنیر بودن: کنایه از سخت مخالف و دشمن یکدیگر بودن
((غَ))
فرهنگ فارسی معین
ورقه نازک، خم پذیر و مسطحی که معمولاً از خمیر الیاف گیاهی ساخته می شود و غالباً بر آن چیز نویسند یا چاپ کنند
کاغذ سیاه کردن: کنایه از نویسندگی کردن، نوشتن (حالت تحقیر)
کاغذ پاره: کاغذی که محتوی آن فاقد ارزش است
کاغذ سیاه کردن: کنایه از نویسندگی کردن، نوشتن (حالت تحقیر)
کاغذ پاره: کاغذی که محتوی آن فاقد ارزش است
بی رونق، بی رواج
زاغه، خانۀ کوچک و محقر فقرا که معمولاً در حاشیۀ شهر قرار دارد، محل نگهداری حیوانات اهلی، آغل
آکاسیاکاچو
اندوهگینی شکسته دلی درختی است از تیره بقولات بارتفاع 10 تا 15 متر که در برمه و سراندیب (سیلان) و نواحی خشک بنگال و همچنین در جنگلهای افریقای شرقی روییده میشود. پوست ساقه این درخت تانن فراوان دارد و برنگ قرمز قهوه یی است. گلهای آن سفیدرنگ میوه اش راست و بدون خمیدگی و مسطح و بی کرک است. بمناسبت تانن فراوانی که در پوست درخت است در دباغی از آن استفاده میکنند. از چوب این گیاه ماده قابضی استخراج میشود بنام کاشو که علاوه بر مصارف صنعتی درتداوی بعنوان قابض و مقوی بکار میرود و در موارد اسهال و حتی خونریزیهای جزوی و رفع بوی دهان نیز استعمال میشود. کاشو بدون بو است ولی طعم آن ابتدا تند و قابض و سپس شیرین و کمی تلخ میشود و بعلاوه بزبان نمیچسبد و بزاق را نیز برنگ قرمز در نمیاورد. از کاشو ماده قرمز رنگی بنام قرمز کاشو استخراج میکنند که قرمز مایل به تیره است و در نقاشی و رنگرزی مورد استعمال دارد کاد هندی درخت کاد خیرا درخت کاشو کهیر هندی
آواز، ناله، صدای کلاغ
فریاد و ناله، آواز کلاغ، نشخوار
صدای کلاغ، آواز، ناله، فریاد، نشخوار، کاغ کاغ مثلاً بانگ کلاغ، برای مثال ای گرفته کاغ کاغ از خشم ما همچون کلاغ / کوه و بیشه جای کرده چون کلاغ کاغ کاغ (عسجدی - ۴۶)