جدول جو
جدول جو

معنی کاشت - جستجوی لغت در جدول جو

کاشت
کاشتن، کشت و زرع
کاشت و داشت: در کشاورزی کاشتن و نگهداری کردن
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
فرهنگ فارسی عمید
کاشت(مَگُ تَ)
زراعت کردن و این ماضی بمعنی مصدر است، (غیاث)، کاشتن، کشت و زراعت، (ناظم الاطباء)، کشت، زرع، برزیگری کاشت است و داشت و برداشت، یعنی برزگرخوب آنست که خوب تواند کاشتن و نیک تواند آبیاری و حراست کردن و ببایست تواند درودن و احصا کردن،
اسم از کاشتن: کاشت، داشت، برداشت،
- کاشت و داشت و برداشت، از آن به سه عمل زراعت کنایت کنند،
،
بمعنی روی برگردانید هم به نظر آمده است، (برهان)، به این معنی محرف ’گاشت’ است، رجوع به ’گاشت’ در حرف گاف فارسی شود
لغت نامه دهخدا
کاشت
کشت و زراعت
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
فرهنگ لغت هوشیار
کاشت
زراعت کردن، کاشتن
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
فرهنگ فارسی معین
کاشت
حراثت، زراعت، زرع، فلاحت، کشاورزی، کشت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کاشت
زرعٌ
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به عربی
کاشت
Cultivation
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کاشت
culture
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کاشت
कृषि
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به هندی
کاشت
کاشت، کشت
دیکشنری اردو به فارسی
کاشت
cultivo
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به پرتغالی
کاشت
Kultivierung
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به آلمانی
کاشت
uprawa
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به لهستانی
کاشت
культивация
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به روسی
کاشت
вирощування
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کاشت
cultivo
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کاشت
coltivazione
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کاشت
pembudidayaan
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کاشت
کاشت
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به اردو
کاشت
চাষ
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به بنگالی
کاشت
การเพาะปลูก
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به تایلندی
کاشت
kilimo
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کاشت
tarım
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
کاشت
栽培
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کاشت
teelt
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به هلندی
کاشت
חקלאות
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به عبری
کاشت
재배
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به کره ای
کاشت
培养
تصویری از کاشت
تصویر کاشت
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاشته
تصویر کاشته
درختی که بر زمین نشانده شده، تخمی که زیر خاک کرده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاشتن
تصویر کاشتن
درخت نشاندن، تخم گیاه را زیر خاک کردن که سبز شود
کنایه از در جایی ثابت قرار دادن مثلاً توپ را روی زمین کاشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاشتن
تصویر کاشتن
فلاحت کردن، تخم افشاندن، بذر افشانی، کاریدن، پراکندن تخم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاشته
تصویر کاشته
زراعت شده فلاحت شده مزروع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاشتن
تصویر کاشتن
((تَ))
زراعت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاشته
تصویر کاشته
((تِ))
زراعت شده، نشانده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاشتن
تصویر کاشتن
Cultivate, Implant, Seed, Transplant
دیکشنری فارسی به انگلیسی