معنی کاشتن - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کاشتن
کاشتن
- کاشتن
- درخت نشاندن، تخم گیاه را زیر خاک کردن که سبز شود
کنایه از در جایی ثابت قرار دادن مثلاً توپ را روی زمین کاشت
فرهنگ فارسی عمید
کاشتن
- کاشتن
- فلاحت کردن، تخم افشاندن، بذر افشانی، کاریدن، پراکندن تخم
فرهنگ لغت هوشیار