ابومحمد عبداﷲ بن محمد بن عبداﷲ بن جرد الصوفی، وی از ابی محمدالحسین بن علی بن احمد بن بشار نیشابوری صاحب مادرانی روایت دارد و از او ابوالقاسم هبهاﷲ بن عبدالوارث الشیرازی حدیث شینده و یک حدیث از او در مشیخۀ خود آورده و گوید که آن را در کاسکان شنیده است، (انساب سمعانی ورق 471 ب) عبدالواحد بن علی بن محمود، مکنی به ابوالحسین، او عالم و کامل و فاضل و مفتی بود، درس علم بر قاضی ابوالقاسم خوانده بود که وی معروف است به ابن کج و از علماء مشهور بود و کتاب بلغهالمتعبدین تصنیف فقیه ابوالحسین است، رجوع به فردوس المرشدیه ص 387 شود
ابومحمد عبداﷲ بن محمد بن عبداﷲ بن جرد الصوفی، وی از ابی محمدالحسین بن علی بن احمد بن بشار نیشابوری صاحب مادرانی روایت دارد و از او ابوالقاسم هبهاﷲ بن عبدالوارث الشیرازی حدیث شینده و یک حدیث از او در مشیخۀ خود آورده و گوید که آن را در کاسکان شنیده است، (انساب سمعانی ورق 471 ب) عبدالواحد بن علی بن محمود، مکنی به ابوالحسین، او عالم و کامل و فاضل و مفتی بود، درس علم بر قاضی ابوالقاسم خوانده بود که وی معروف است به ابن کج و از علماء مشهور بود و کتاب بلغهالمتعبدین تصنیف فقیه ابوالحسین است، رجوع به فردوس المرشدیه ص 387 شود
در موسیقی نوعی ساز مرکب از دو جفت کاسۀ کوچک کم عمق که به وسیلۀ نوار به هم وصل شده اند و با آویزان کردن نوار به انگشت شست و کمک گرفتن از کف دست و انگشتان دیگر، کاسه ها به هم برخورد کرده و آهنگ ایجاد می شود
در موسیقی نوعی ساز مرکب از دو جفت کاسۀ کوچک کم عمق که به وسیلۀ نوار به هم وصل شده اند و با آویزان کردن نوار به انگشت شست و کمک گرفتن از کف دست و انگشتان دیگر، کاسه ها به هم برخورد کرده و آهنگ ایجاد می شود
کاردان بودن، دانندگی و بینایی در کار، برای مثال بخت و دولت به کاردانی نیست / جز به تایید آسمانی نیست (سعدی - ۸۴)، دورۀ تحصیلات دانشگاهی دوساله، فوق دیپلم
کاردان بودن، دانندگی و بینایی در کار، برای مِثال بخت و دولت به کاردانی نیست / جز به تایید آسمانی نیست (سعدی - ۸۴)، دورۀ تحصیلات دانشگاهی دوساله، فوق دیپلم
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کازرون، واقع در 5هزارگزی باخترکازرون، دامنۀ خاوری کوه قبله، گرمسیر و مالاریائی و دارای 206 تن سکنه است، آب از قنات و چاه دارد، محصول آن غلات و تریاک و صیفی جات و شغل اهالی زراعت است، راه فرعی دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7) دهی از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند، واقع در 54هزارگزی شمال باختری شوسف و ده هزارگزی جنوب خاوری هشتوگان، دامنه و معتدل و دارای 31 تن سکنه است، قنات دارد، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) قریه ای از قرای کازرون در فارس، (انساب سمعانی ورق 471 ب)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کازرون، واقع در 5هزارگزی باخترکازرون، دامنۀ خاوری کوه قبله، گرمسیر و مالاریائی و دارای 206 تن سکنه است، آب از قنات و چاه دارد، محصول آن غلات و تریاک و صیفی جات و شغل اهالی زراعت است، راه فرعی دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7) دهی از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند، واقع در 54هزارگزی شمال باختری شوسف و ده هزارگزی جنوب خاوری هشتوگان، دامنه و معتدل و دارای 31 تن سکنه است، قنات دارد، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) قریه ای از قرای کازرون در فارس، (انساب سمعانی ورق 471 ب)
رسیدن بامیال و آرزو های خودکامیابی: (... در عنفوان جوانی و ریعان کامرانی که مجال و ساوس شیطانی فسیح تر باشد)، نیکبختی، خوشبختی، سعادت، عیاشی، خوشگذر انی
رسیدن بامیال و آرزو های خودکامیابی: (... در عنفوان جوانی و ریعان کامرانی که مجال و ساوس شیطانی فسیح تر باشد)، نیکبختی، خوشبختی، سعادت، عیاشی، خوشگذر انی
بعضی آنرا (سبزک) دانسته اند، برخی آنرا مرادف شقراق عربی نوشته اند: (چند پویی بگرد عالم چند ک چند کوبی طریق پویایی ک) (ز انکه از بهر قوت شهوت همچو کاسانه می نیاسایی)
بعضی آنرا (سبزک) دانسته اند، برخی آنرا مرادف شقراق عربی نوشته اند: (چند پویی بگرد عالم چند ک چند کوبی طریق پویایی ک) (ز انکه از بهر قوت شهوت همچو کاسانه می نیاسایی)