کاروان، گروه مسافرانی که با هم سفر می کنند، چیزی که اجزای آن به دنبال هم می آید، اتاقک چرخ داری که به پشت اتومبیل وصل می شود و برای حمل کالا، حیوانات و اقامت در سفر مورد استفاده قرار می گیرد
کاروان، گروه مسافرانی که با هم سفر می کنند، چیزی که اجزای آن به دنبال هم می آید، اتاقک چرخ داری که به پشت اتومبیل وصل می شود و برای حمل کالا، حیوانات و اقامت در سفر مورد استفاده قرار می گیرد
نوعی کاغذ به رنگ های مختلف که برای تهیۀ چند نسخه از یک متن بین کاغذهای سفید گذاشته می شود و در این صورت آنچه در کاغذ رویی نوشته شود، به کاغذهای زیرین هم منتقل می شود
نوعی کاغذ به رنگ های مختلف که برای تهیۀ چند نسخه از یک متن بین کاغذهای سفید گذاشته می شود و در این صورت آنچه در کاغذ رویی نوشته شود، به کاغذهای زیرین هم منتقل می شود
اگوستن - ژوزف. متولد به سال 1778، سرهنگ دوم دورۀ امپراطوری اول فرانسه. وی به سال 1820 سردستۀ توطئه ای موسوم به ’بلفور’ بود و به سال 1822 تیرباران شد یکی از رب النوعهای قدیم یونان بود که او را پسر شب می پنداشتند. (تمدن قدیم، تألیف فوستل دو کولانژ، ترجمه نصراﷲ فلسفی ص 496)
اگوستن - ژوزف. متولد به سال 1778، سرهنگ دوم دورۀ امپراطوری اول فرانسه. وی به سال 1820 سردستۀ توطئه ای موسوم به ’بلفور’ بود و به سال 1822 تیرباران شد یکی از رب النوعهای قدیم یونان بود که او را پسر شب می پنداشتند. (تمدن قدیم، تألیف فوستل دو کولانژ، ترجمه نصراﷲ فلسفی ص 496)
رود خانه کارون، سرچشمۀ آن از کوه زرد بختیاری شروع و از جنوب شهرستان شوشتر وارد این شهرستان میشود. این رودخانه در شمال شوشتر به دو قسمت شده که یک شعبه آن از خاور شوشتر گذشته و به ’گرگر’ یا ’کارون’ معروف و دیگری از باختر شوشتر گذشته و ’شطیط’ نامیده میشود. رود شطیط در 2هزارگزی باختر بندقیر، برود ’دز’ پیوسته و در جنوب بندقیر به شعبه اولی ’کارون’ ملحق و بطرف جنوب سرازیر و پس از عبور از شهرستان اهواز وارد شهرستان خرمشهر شده و بالاخره به شط العرب میریزد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ص 29 ذیل کلمه ’اهواز’). حداقل مقدار آب رود خانه کارون طبق صورت ادارۀ کشاورزی 140 گز مکعب در ثانیه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ص 29). تنها رود قابل کشتی رانی ایران که با شعباتش بزرگترین رودخانه های ایران محسوب میشود رود کارون است. رسوبات این رودخانه جلگۀ خوزستان را تشکیل داده و همین رسوبات است که کم کم موجب وسعت این جلگه گشته است. سرچشمه اش از کوههای بختیاری است و در تمام امتداد خاک خوزستان با پیچ و خم بسیار عبور مینماید و منتهی الیه غیر قابل کشتیرانی آن شوشتر و از در خزینه 6 فرسخی میدان تفتون (مسجد سلیمان) قابل کشتیرانی است. از این محل تا مکان دیگری که باسم بندقیر موسوم است این رود بدو شعبه تقسیم گشته و امتداد آن 50 هزارگز است. یکی از دو شعبه را آب بزرگ یا کارون اصلی و شعبه دیگر آب کوچک و یا گرگر گویند. مصب این رودخانه یا دلتای کارون علاوه بر شعب اصلی آن که به شط العرب میریزد شامل سه شعبه است: 1- کهنه رود - این شعبه ظاهراً قدیمترین شعبه و مجرای کارون است و از این جهت آن را شط قدیمی گفته اند. 2- رود کور - چون قسمتی از آن را گل و لای فراگرفته به این اسم موسوم شده. 3- بهم شیر - پرآب ترین دهانه های کارون محسوب میشود این رودخانه مانند گاماسب بوسیلۀ ضمائمی پر آب میگردد که معروفترین آنها ’آب دیز’ یا ’آب دز’ است که خود مرکب از دو شعبه شمالی و جنوبی [است و چون بوسیلۀ سد قدیمی که گویا با سنگ قیر محل اتصال این دو شعبه را با کارون ساخته اند از خیلی قدیم بندقیر نامیده شده این رودخانه از دو نظر قابل توجه است و همین باعث شده که مهمترین رودخانه های ایران محسوب گردد یکی از حیث آبیاری و دیگری در موضوع کشتیرانی. (جغرافیای مفصل تاریخی غرب ایران صص 42- 43). رود کارون مانند بسیاری از رودخانه های ایران سطح آبش از اراضی اطراف پست تر است و بدین واسطه اهالی نمی توانند مستقیماً از آب رودخانه جهت نخلستانهای خود استفاده کنند بلکه برای مشروب کردن نخلستانها نهرهای عمود بر رود خانه کارون و بهم شیر و شط العرب حفر نموده و در موقع جذر و مد که در مدت شبانه روز اتفاق می افتد نخلستانها طبعاً مشروب میشوند بعلاوه موتورهائی در کنار رودخانه قرار داده اند که بوسیلۀ تلمبه آب را در اراضی به جریان درآورده زراعت مینمایند. (از جغرافیای مفصل تاریخی غرب ایران ص 89). و نیز به ص 18، 19، 31، 36، 82، 83، 85، 88، 90، 91، 92، 98، 174، 177، 178، 180، 309، 350 از کتاب مذکور رجوع شود. پلی آهنی برروی کارون در کنار شهر اهواز بسته اند که طویلترین پل خط آهن سراسری ایران بشمار میرود. در تاریخ ایران باستان ذیل عنوان ’حرکت اسکندر به طرف پارس’ آمده است: از شوش اسکندر چهار روز راه پیموده به رود ’پاسی تیگرس’ رسید. یونانیها نوشته اند که سرچشمۀ این رود در کوهستان ’اوکسیان’ واقع و طرفین این رود بمسافت پنجاه استاد (تقریباً 9250 ذرع) پر از جنگل است، این رود، چون از بلندیها بپستی ها میریزد، آبشارهائی بوجود می آورد و بعد داخل جلگه شده ملایم حرکت میکند در اینجا عمق آن بقدری است، که قابل کشتیرانی است و پس از آنکه 60 استاد طی مسافت کرد بخلیج پارس میریزد، از توصیفی که کرده اند معلوم است که این رود همان رود کارون است و نیز این اطلاع به دست می آید که پارسی های قدیم این رود را ’پس تیگر’ (یعنی پس دجله) مینامیدندزیرا چنانکه از کتیبۀ بیستون داریوش معلوم است دجله را پارسی های قدیم تیگر میگفتند (کتیبه های بیستون طبع موزۀ بریطانیائی، ستون 1، بند 18) اگر چه دیودوراسم این رود را تیگر نوشته ولی از روایت آریان (کتاب 3، فصل 6، بند 3) و کنت کورث (کتاب 5، بند3) معلوم است که اشتباه کرده و ’پس تیگره’ صحیح است. (ایران باستان چ 1 صص 1409- 1410) و رجوع شود به ایران باستان ص 137، 1509، 1510، 1546، 1880، 1886، 2010، 2012
رود خانه کارون، سرچشمۀ آن از کوه زرد بختیاری شروع و از جنوب شهرستان شوشتر وارد این شهرستان میشود. این رودخانه در شمال شوشتر به دو قسمت شده که یک شعبه آن از خاور شوشتر گذشته و به ’گرگر’ یا ’کارون’ معروف و دیگری از باختر شوشتر گذشته و ’شطیط’ نامیده میشود. رود شطیط در 2هزارگزی باختر بندقیر، برود ’دز’ پیوسته و در جنوب بندقیر به شعبه اولی ’کارون’ ملحق و بطرف جنوب سرازیر و پس از عبور از شهرستان اهواز وارد شهرستان خرمشهر شده و بالاخره به شط العرب میریزد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ص 29 ذیل کلمه ’اهواز’). حداقل مقدار آب رود خانه کارون طبق صورت ادارۀ کشاورزی 140 گز مکعب در ثانیه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ص 29). تنها رود قابل کشتی رانی ایران که با شعباتش بزرگترین رودخانه های ایران محسوب میشود رود کارون است. رسوبات این رودخانه جلگۀ خوزستان را تشکیل داده و همین رسوبات است که کم کم موجب وسعت این جلگه گشته است. سرچشمه اش از کوههای بختیاری است و در تمام امتداد خاک خوزستان با پیچ و خم بسیار عبور مینماید و منتهی الیه غیر قابل کشتیرانی آن شوشتر و از در خزینه 6 فرسخی میدان تفتون (مسجد سلیمان) قابل کشتیرانی است. از این محل تا مکان دیگری که باسم بندقیر موسوم است این رود بدو شعبه تقسیم گشته و امتداد آن 50 هزارگز است. یکی از دو شعبه را آب بزرگ یا کارون اصلی و شعبه دیگر آب کوچک و یا گرگر گویند. مصب این رودخانه یا دلتای کارون علاوه بر شعب اصلی آن که به شط العرب میریزد شامل سه شعبه است: 1- کهنه رود - این شعبه ظاهراً قدیمترین شعبه و مجرای کارون است و از این جهت آن را شط قدیمی گفته اند. 2- رود کور - چون قسمتی از آن را گل و لای فراگرفته به این اسم موسوم شده. 3- بهم شیر - پرآب ترین دهانه های کارون محسوب میشود این رودخانه مانند گاماسب بوسیلۀ ضمائمی پر آب میگردد که معروفترین آنها ’آب دیز’ یا ’آب دز’ است که خود مرکب از دو شعبه شمالی و جنوبی [است و چون بوسیلۀ سد قدیمی که گویا با سنگ قیر محل اتصال این دو شعبه را با کارون ساخته اند از خیلی قدیم بندقیر نامیده شده این رودخانه از دو نظر قابل توجه است و همین باعث شده که مهمترین رودخانه های ایران محسوب گردد یکی از حیث آبیاری و دیگری در موضوع کشتیرانی. (جغرافیای مفصل تاریخی غرب ایران صص 42- 43). رود کارون مانند بسیاری از رودخانه های ایران سطح آبش از اراضی اطراف پست تر است و بدین واسطه اهالی نمی توانند مستقیماً از آب رودخانه جهت نخلستانهای خود استفاده کنند بلکه برای مشروب کردن نخلستانها نهرهای عمود بر رود خانه کارون و بهم شیر و شط العرب حفر نموده و در موقع جذر و مد که در مدت شبانه روز اتفاق می افتد نخلستانها طبعاً مشروب میشوند بعلاوه موتورهائی در کنار رودخانه قرار داده اند که بوسیلۀ تلمبه آب را در اراضی به جریان درآورده زراعت مینمایند. (از جغرافیای مفصل تاریخی غرب ایران ص 89). و نیز به ص 18، 19، 31، 36، 82، 83، 85، 88، 90، 91، 92، 98، 174، 177، 178، 180، 309، 350 از کتاب مذکور رجوع شود. پلی آهنی برروی کارون در کنار شهر اهواز بسته اند که طویلترین پل خط آهن سراسری ایران بشمار میرود. در تاریخ ایران باستان ذیل عنوان ’حرکت اسکندر به طرف پارس’ آمده است: از شوش اسکندر چهار روز راه پیموده به رود ’پاسی تیگرس’ رسید. یونانیها نوشته اند که سرچشمۀ این رود در کوهستان ’اوکسیان’ واقع و طرفین این رود بمسافت پنجاه استاد (تقریباً 9250 ذرع) پر از جنگل است، این رود، چون از بلندیها بپستی ها میریزد، آبشارهائی بوجود می آورد و بعد داخل جلگه شده ملایم حرکت میکند در اینجا عمق آن بقدری است، که قابل کشتیرانی است و پس از آنکه 60 استاد طی مسافت کرد بخلیج پارس میریزد، از توصیفی که کرده اند معلوم است که این رود همان رود کارون است و نیز این اطلاع به دست می آید که پارسی های قدیم این رود را ’پس تیگر’ (یعنی پس دجله) مینامیدندزیرا چنانکه از کتیبۀ بیستون داریوش معلوم است دجله را پارسی های قدیم تیگر میگفتند (کتیبه های بیستون طبع موزۀ بریطانیائی، ستون 1، بند 18) اگر چه دیودوراسم این رود را تیگر نوشته ولی از روایت آریان (کتاب 3، فصل 6، بند 3) و کنت کورث (کتاب 5، بند3) معلوم است که اشتباه کرده و ’پس تیگره’ صحیح است. (ایران باستان چ 1 صص 1409- 1410) و رجوع شود به ایران باستان ص 137، 1509، 1510، 1546، 1880، 1886، 2010، 2012
نام یکی از ایستگاههای راه آهن بین اهواز به بندر شاهپور است، این ایستگاه در 821هزارگزی تهران و 2هزارگزی خاور ایستگاه اهواز واقع و جزء شهر اهواز است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
نام یکی از ایستگاههای راه آهن بین اهواز به بندر شاهپور است، این ایستگاه در 821هزارگزی تهران و 2هزارگزی خاور ایستگاه اهواز واقع و جزء شهر اهواز است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
ژوزف... عضو کنوانسیون بود در مونت پلیه بدنیا آمد (1820-1756 یا 1754 میلادی). وی در سال 1793 دفتر عمومی قرضۀدولتی را ابداع کرد و در تبعیدگاه بروکسل درگذشت ژول... برادر پل کامبون که در پاریس بدنیا آمد (1935-1845 میلادی). از سال 1907 تا 1914 سفیر دولت فرانسه در برلین بود و به عضویت آکادمی فرانسه انتخاب شد پل... سیاستمدار فرانسوی که در پاریس بدنیا آمد (1924-1843 میلادی) وی از سال 1898 تا 1920 سفیر فرانسه در لندن بود
ژوزف... عضو کنوانسیون بود در مونت پلیه بدنیا آمد (1820-1756 یا 1754 میلادی). وی در سال 1793 دفتر عمومی قرضۀدولتی را ابداع کرد و در تبعیدگاه بروکسل درگذشت ژول... برادر پل کامبون که در پاریس بدنیا آمد (1935-1845 میلادی). از سال 1907 تا 1914 سفیر دولت فرانسه در برلین بود و به عضویت آکادمی فرانسه انتخاب شد پل... سیاستمدار فرانسوی که در پاریس بدنیا آمد (1924-1843 میلادی) وی از سال 1898 تا 1920 سفیر فرانسه در لندن بود
پارسی قیروان است و آن شهری است به مغرب اما در اشعار بمعنی اطراف معموره است و این لفظ در عربی بفتح قاف و ضم راء است معرب کاروان به اماله و نام شهر مغرب نیز بدین مناسبت است که اوایل در آن موضع کاروان فرود می آمده به مرور ایام شهر شده و در اشعار به تاریکی نسبت دهند: چون شمع روز روشن زایوان آسمان ناگه در اوفتاد بدریای قیروان، انوری (ازآنندراج و انجمن آرا)، القیروان، اصله بالفارسیه ’کاروان’ مغرب، قال امروءالقیس: و غاره ذات قیروان کان اسرا بها الرّعال، و ’القیروان’: معظم الجیش، و القافله، (المعرب جوالیقی ص 254)، یاقوت در معجم البلدان آرد: ’قال الازهری القیروان معرب، و هو بالفارسیه کاروان و قد تکلمت به العرب قدیماً ... ’ رجوع به کاروان و قیروان شود
پارسی قیروان است و آن شهری است به مغرب اما در اشعار بمعنی اطراف معموره است و این لفظ در عربی بفتح قاف و ضم راء است معرب کاروان به اماله و نام شهر مغرب نیز بدین مناسبت است که اوایل در آن موضع کاروان فرود می آمده به مرور ایام شهر شده و در اشعار به تاریکی نسبت دهند: چون شمع روز روشن زایوان آسمان ناگه در اوفتاد بدریای قیروان، انوری (ازآنندراج و انجمن آرا)، القیروان، اصله بالفارسیه ’کاروان’ مغرب، قال امروءالقیس: و غاره ذات قیروان کان اسرا بها الرّعال، و ’القیروان’: معظم الجیش، و القافله، (المعرب جوالیقی ص 254)، یاقوت در معجم البلدان آرد: ’قال الازهری القیروان معرب، و هو بالفارسیه کاروان و قد تکلمت به العرب قدیماً ... ’ رجوع به کاروان و قیروان شود
دهی است از دهستان نازلو بخش شهرستان ارومیه که در هزاروسیصد گزی شمال باختری ارومیه و یک هزارگزی باختر شوسۀ ارومیه بسلماس واقع است، منطقه ای است جلگه و معتدل با 130 تن سکنه، آبش از نازلوچای و محصولش غلات، توتون، چغندر، کشمش، حبوبات و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی اهالی جوراب بافی و راهش ارابه رو می باشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان نازلو بخش شهرستان ارومیه که در هزاروسیصد گزی شمال باختری ارومیه و یک هزارگزی باختر شوسۀ ارومیه بسلماس واقع است، منطقه ای است جلگه و معتدل با 130 تن سکنه، آبش از نازلوچای و محصولش غلات، توتون، چغندر، کشمش، حبوبات و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی اهالی جوراب بافی و راهش ارابه رو می باشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
قطار شتر و استر و خر و الاغ، (برهان) (انجمن آرای ناصری)، کاروان: شتر بود بر کوه صد کاربان بهر کاربانی یکی ساربان، فردوسی (از انجمن آرا)، ، قافله و کاروان، (برهان) (انجمن آرا) : دیههاء خواف و باخرز به شبیخونها و مغافصات فرومیگرفتند و میکشتند و کاربانها میزدند، (عتبهالکتبه)، وکیل، (مهذب الاسماء)
قطار شتر و استر و خر و الاغ، (برهان) (انجمن آرای ناصری)، کاروان: شتر بود بر کوه صد کاربان بهر کاربانی یکی ساربان، فردوسی (از انجمن آرا)، ، قافله و کاروان، (برهان) (انجمن آرا) : دیههاء خواف و باخرز به شبیخونها و مغافصات فرومیگرفتند و میکشتند و کاربانها میزدند، (عتبهالکتبه)، وکیل، (مهذب الاسماء)
قطار شتر و استر وخر: (شتر بود بر کوه صد کاروان بهر کار بانکی یکی ساربان)، قافله کاروان: (دیههاء خواف و باخرز بشبیخونها و مغافصات فرو میگرفتند و میکشتند و کاربانها میزدند) (عتبه الکتبه)، وکیل (محمود بن عمر)
قطار شتر و استر وخر: (شتر بود بر کوه صد کاروان بهر کار بانکی یکی ساربان)، قافله کاروان: (دیههاء خواف و باخرز بشبیخونها و مغافصات فرو میگرفتند و میکشتند و کاربانها میزدند) (عتبه الکتبه)، وکیل (محمود بن عمر)