معنی جارگون - فرهنگ فارسی عمید
معنی جارگون
- جارگون
- پوست جوز بویا، قشر دوم جوز بویا که در طب قدیم کاربرد دارویی داشته، بسباسه، بزباز
تصویر جارگون
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با جارگون
جگرگون
- جگرگون
- به رنگ جگر، سرخ پُر رنگ، برای مِثال بر کنار دجله دور از یار و مهجور از دیار / دارم از اشک جگرگون دجلۀ خون در کنار (جامی - ۲۵۷)
فرهنگ فارسی عمید