جدول جو
جدول جو

معنی کاربردن - جستجوی لغت در جدول جو

کاربردن
ترتیب دادن امور: (مردی بود نام او سوفرای... فیروز را بروی ایمنی بود و او را از سیستان طلب کرد بر همه مملکت خویش کدخدای کرد و گنج - خانه و عیال و سپاه که آنجا بماند همه بوی سپرد تا کار همی برد) (تاریخ بلعمی)، بکار زدن استعمال کردن
تصویری از کاربردن
تصویر کاربردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بکاربردن
تصویر بکاربردن
استعمال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
Applicative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
अनुप्रयुक्त
دیکشنری فارسی به هندی
ประยุกต์
دیکشنری فارسی به تایلندی
প্রয়োগকৃত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
استعمال، مصرف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
((بُ))
به کار بردن، بهره گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
Applicability
دیکشنری فارسی به انگلیسی
применимость
دیکشنری فارسی به روسی
застосовність
دیکشنری فارسی به اوکراینی