جدول جو
جدول جو

معنی کاتولیک - جستجوی لغت در جدول جو

کاتولیک
فرقه ای از مسیحیان که پاپ را پیشوای دین خود دانند فرانسوی پاپگرا پیشوای اسقفان جاثیق، پیرو فرقه ای از مسیحیت که پاپ را پیشوای دین خود دانند. یا مذهب کاتولیک. مذهب فرقه ای از مسیحیان که پاپ را پیشوای خود دانند کاتولیسیسم
فرهنگ لغت هوشیار
کاتولیک
((تُ))
دارای مذهب کاتولیک، کسانی از پیروان مسیح که به پاپ عقیده دارند و از او اطاعت می کنند
تصویری از کاتولیک
تصویر کاتولیک
فرهنگ فارسی معین
کاتولیک
از فرقه های سه گانۀ مسیحیت که پیروان آن به پاپ عقیده دارند و از او اطاعت می کنند
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاتلیک
تصویر کاتلیک
کاتولیک جاثلیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کارولین
تصویر کارولین
(دخترانه)
نام ناحیه ای در آمریکای شمالی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کاتیلاک
تصویر کاتیلاک
فرانسوی خوج (گویش گیلمی) گلابی جنگلی گلابی زمستانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتولوگ
تصویر کاتولوگ
فهرست (کتابها کالای تجارتی و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتگوریک
تصویر کاتگوریک
فرانسوی روشن، روشنگر، رده بندیک، شسته و رفته
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی هوکنادی نفوذ و قدرتی که برخی مواد بر روی فعل و انفعالات شیمیایی بمنظور تسریع و تسهیل ترکیبات عناصر و مواد مختلف بکار میبرند. ماده و جسمی که عمل کاتالیز را انجام میدهد کاتالیزور نامیده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتابولیک
تصویر کاتابولیک
فرانسوی وا همانند مربوط و متعلق به کاتابولیسم: کیفیات کاتابولیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماژولیک
تصویر ماژولیک
فرانسوی چینی ایتالیایی
فرهنگ لغت هوشیار
تغییر سرعت واکنش های شیمیایی توسط جسمی که خود در پایان بدون تغییر باقی می ماند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاتوزی
تصویر کاتوزی
دین یار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاتوزی
تصویر کاتوزی
روحانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاتوزی
تصویر کاتوزی
فرهنگها بمعنی زاهد و عابد نوشته اند باستناد شاهنامه. فردوسی گوید: (ز هر پیشه در انجمن گرد کرد (جمشید) بدین اندرون سال پنجاه خورد:) (گروهی که کاتوزیان خوانیش برسم پرستندگان دانیش) کاتوزیان جمع} کاتوزی {است و} کاتوز {یا} کاتوزی {بهیچوجه در ریشه های زبانهای ایرانی دیده نمیشود وقطعا در اصل کلمه دیگری بوده است که کاتبان بدین صورت آورده اند. آقای پور داود در نسخه خطی شاهنامه مورخ بسال 885 ه ق. متعلق بکتابخانه شخصی چستربیتی انگلیسی مصراع فردوسی را چنین دیده اند: گروهی که آموزیان خوانیش و بنابراین در ینجا} آموزیان {بجای کاتوزیان بکار رفته و اگر آن اصطلاح خود فردوسی باشد لغه درست بجای} آتوربان {و} آذربان {نمی نشیند بلکه مرادف} هیربدان {است که بعدها بموبدان نیز اطلاق شده. همین مصراع در نسخه خطی شاهنامه متعلق بکتابخانه دهخدا چنین آمده: گروهی که سوریان (آثوریان) خوانیش. با امعان نظر در سه اصطلاح دیگر که فردوسی در ابیات بعد آورده تصور میرود که فردوسی کلمه مورد بحث را بشکل پهلوی آن یعنی} آتوربانان - {استعمال کرده باشد که بمعنی آتوربانان و آذربانانست یعنی نگاهبانان آتش و آتشکده و بعبارت دیگر موبدان. بنابراین مصراع فردوسی را چنین باید خواند: گروهی که آتوریان خوانیش همچنین میتوان کلمه} آتوربان {را که بهمین معنی و مفرد است در مصراع جای داد
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به کابول ب کابلی} یک سیه رو دیو کابولی زنی گشت بر شهزاده ناگه رهزنی) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتوزی
تصویر کاتوزی
((تُ))
زاهد، عابد، جمع کاتوزیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاولی
تصویر کاولی
کابلی، از مردم کابل، تهیه شده در کابل، کولی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاولی
تصویر کاولی
منسوب به کاول. از مردم کاول کابلی، کولی لولی غریب اشمار
فرهنگ لغت هوشیار