جدول جو
جدول جو

معنی کاتوزی - جستجوی لغت در جدول جو

کاتوزی
دین یار
تصویری از کاتوزی
تصویر کاتوزی
فرهنگ واژه فارسی سره
کاتوزی
روحانی
تصویری از کاتوزی
تصویر کاتوزی
فرهنگ واژه فارسی سره
کاتوزی
فرهنگها بمعنی زاهد و عابد نوشته اند باستناد شاهنامه. فردوسی گوید: (ز هر پیشه در انجمن گرد کرد (جمشید) بدین اندرون سال پنجاه خورد:) (گروهی که کاتوزیان خوانیش برسم پرستندگان دانیش) کاتوزیان جمع} کاتوزی {است و} کاتوز {یا} کاتوزی {بهیچوجه در ریشه های زبانهای ایرانی دیده نمیشود وقطعا در اصل کلمه دیگری بوده است که کاتبان بدین صورت آورده اند. آقای پور داود در نسخه خطی شاهنامه مورخ بسال 885 ه ق. متعلق بکتابخانه شخصی چستربیتی انگلیسی مصراع فردوسی را چنین دیده اند: گروهی که آموزیان خوانیش و بنابراین در ینجا} آموزیان {بجای کاتوزیان بکار رفته و اگر آن اصطلاح خود فردوسی باشد لغه درست بجای} آتوربان {و} آذربان {نمی نشیند بلکه مرادف} هیربدان {است که بعدها بموبدان نیز اطلاق شده. همین مصراع در نسخه خطی شاهنامه متعلق بکتابخانه دهخدا چنین آمده: گروهی که سوریان (آثوریان) خوانیش. با امعان نظر در سه اصطلاح دیگر که فردوسی در ابیات بعد آورده تصور میرود که فردوسی کلمه مورد بحث را بشکل پهلوی آن یعنی} آتوربانان - {استعمال کرده باشد که بمعنی آتوربانان و آذربانانست یعنی نگاهبانان آتش و آتشکده و بعبارت دیگر موبدان. بنابراین مصراع فردوسی را چنین باید خواند: گروهی که آتوریان خوانیش همچنین میتوان کلمه} آتوربان {را که بهمین معنی و مفرد است در مصراع جای داد
تصویری از کاتوزی
تصویر کاتوزی
فرهنگ لغت هوشیار
کاتوزی
((تُ))
زاهد، عابد، جمع کاتوزیان
تصویری از کاتوزی
تصویر کاتوزی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاتوزیان
تصویر کاتوزیان
یکی از طبقات اجتماعی در دورۀ ساسانیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاتوزیان
تصویر کاتوزیان
جمع کاتوزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کادویی
تصویر کادویی
ویژگی اجناس مناسب برای هدیه دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاتوره
تصویر کاتوره
سرگشته، سرگردان، گیج، حیران، سرگشتگی، سرگردانی، برای مثال هیچ راحت می نبینم در سرود و رود تو / جز که از فریاد و زخمه ات خلق را کاتوره خاست (رودکی - ۵۲۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کالونی
تصویر کالونی
مرزه، گیاهی بیابانی یک ساله از خانوادۀ نعناع دارای برگ های ریز و گل های کبودرنگ با طعم تند و خوشبو که در طب برای معالجۀ بعضی امراض ریه و معده به کار می رود و به عنوان سبزی خوردن مصرف می شود، اوشه، اوشن، صعتر، سعتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کادویی
تصویر کادویی
پیشکشی
فرهنگ لغت هوشیار
فرقه ای از مسیحیان که پاپ را پیشوای دین خود دانند فرانسوی پاپگرا پیشوای اسقفان جاثیق، پیرو فرقه ای از مسیحیت که پاپ را پیشوای دین خود دانند. یا مذهب کاتولیک. مذهب فرقه ای از مسیحیان که پاپ را پیشوای خود دانند کاتولیسیسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتوره
تصویر کاتوره
سرگشته، حیران، سرگردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتگوری
تصویر کاتگوری
فرانسوی رده، فند، روش، گون، گفتار (مقولد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاپوسی
تصویر کاپوسی
راهبی که از فرقه سن فرانسوا باشد کبوشی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به کابول ب کابلی} یک سیه رو دیو کابولی زنی گشت بر شهزاده ناگه رهزنی) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاکوتی
تصویر کاکوتی
از ککلیک اوتی ترکی پورچینک اشترپای
فرهنگ لغت هوشیار
کاپوری سپیده سپید، کاپور فروش، بابونه از گیاهان منسوب به کافور: هر چیز بسیار سپید و صاف: (در زمستان جامه کافوری میپوشد تا سردی نیفزاید) (نظامی قاری 169) یا شمعلک کافوری. شمعی که از موم سپید سازند، فروشنده کافور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاموری
تصویر کاموری
کامیابی کامرا نی، توفیق فیروز مندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتولیک
تصویر کاتولیک
((تُ))
دارای مذهب کاتولیک، کسانی از پیروان مسیح که به پاپ عقیده دارند و از او اطاعت می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاتوره
تصویر کاتوره
((رِ))
سرگشته، سرگردان، شیفته سار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاکویی
تصویر کاکویی
نوعی پارچه نفیس
فرهنگ فارسی معین
گیاهی است از تیره نعناعیان که برخی گونه هایش به صورت درختچه می باشند و برخی هم علفی است. چون بوی بسیار مطبوعی دارد از آن برای خوشبو کردن ماست و دوغ استفاده می کنند. کاکوتی مقوی معده است
فرهنگ فارسی معین
گیاهی بیابانی و خودرو با برگ های کوچک معطر که به عنوان چاشنی و دارو به کار می رود، کتکتو
فرهنگ فارسی عمید
از فرقه های سه گانۀ مسیحیت که پیروان آن به پاپ عقیده دارند و از او اطاعت می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کافوری
تصویر کافوری
تهیه شده از کافور، در علم زیست شناسی گیاهی علفی و پایا از خانوادۀ اسفناج، کنایه از به رنگ کافور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاولی
تصویر کاولی
کابلی، از مردم کابل، تهیه شده در کابل، کولی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کابوی
تصویر کابوی
گاوچران، آنکه گلۀ گاو را به چراگاه ببرد، گاوبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاتور
تصویر کاتور
کاتوره: (چه چیز است آنکه باز راست و بازور همی سازد بکار سازش گور) (بگور اندر شود ناگه پیاده برون آید سوار از گور کاتور)
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی نامیخ فرود قطب منفی یک پیل الکتریکی الکترد متصل بقطب منفی یک پیل فرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتبی
تصویر کاتبی
سنخ جامه آستین کوتاه زنجیره دار، نویسساری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاکوی
تصویر کاکوی
برادر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاولی
تصویر کاولی
منسوب به کاول. از مردم کاول کابلی، کولی لولی غریب اشمار
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی گیا پینه ماده ایست که فرمول شیمیایی آن شبیه و نزدیک به سلولز است و همراه سلولز در لوله های غربالی گیاهان عالی یافت میشود و در زمستان تولید دردی مینماید که منافذ داخلی لوله ها را مسدود میکند. این ماده در غشا های سلولزی حول سلولهای گیاهی که محتوی کربنات دو کلسیم باشند نیز وجود دارد و در غشا یاخته های ما در دانه های گرده نیز یافت میشود. کالوز برخی مواد رنگی از قبیل بلودو کوتن را جذب میکند و آبی رنگ میشود. از هیدرو لیزکالوز گلوکز حاصل میکنند. برای مشاهده کالوز در یاخته های گیاهی باید چند برش از اندامی را که حاوی کالوز است در محلول هیپو کلریت دو سود داخل کنیم سپس آن برش ها را با آبی که محتوی اسید استیک باشد شستشو دهیم و پس از آن برشها را با میکرسکوپ مشاهده کنیم کالز کلوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناتوی
تصویر ناتوی
بدجنسی، ناقلابودن، ناسازگاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کابوی
تصویر کابوی
((بُ))
گاوچران امریکایی
فرهنگ فارسی معین