جدول جو
جدول جو

معنی کائن - جستجوی لغت در جدول جو

کائن
موجود، حادث
تصویری از کائن
تصویر کائن
فرهنگ فارسی عمید
کائن
(ءِ)
موجودشونده. (از منتخب) (غیاث). موجود. هست.
- کائن بودن، موجود بودن. تکوین شدن.
- کائن شدن، مستقر شدن. استقرار یافتن. استوار شدن.
، واقع شونده: المقدر کائن، چند. کایّن. (منتهی الارب). مؤلف غیاث آرد: مشتق از کون بالفتح که بمعنی بودن و هست شدن است و کاءیّن بفتح کاف و همزه و تشدید تحتانی مکسور و سکون نون و کائن به کسر همزه بر وزن ضامن و کائی بسکون همزه و یای تحتانی مکسور منون و کیئن و کی ٔ بفتح کاف و سکون تحتانی و همزۀ مکسور منون و کاء بفتح کاف و سکون همزه، این هر پنج الفاظ در حقیقت گویا که یک لفظ است بمعنی کم خبریه و معنی کم خبریه لفظ بسیار باشد چنانکه کم رجل عندی، بسیار مرداند نزدیک من، پس معنی کائن رجل عندی همین است و احتراز از کم استفهامیه کرده است و معنی کم استفهامیه لفظ چند است چنانچه کم رجلاً عندک، یعنی چند مرداند نزدیک تو. کائن اصل همه است و باقی هرچهار لفظ مذکوره متنوعه شده اند از آن. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کائن
باشنده باشنده موجود حادث، جمع کاینین: (بدانکه هر چه مقدر است واقع و کاین خواهد بود اضطراب و جزع مفید نباشد) (آثار الوزراء عقیلی)
تصویری از کائن
تصویر کائن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کارن
تصویر کارن
(پسرانه)
نام سردار لشکر مهرداد شاهزاده اشکانی که علیه اشک بیستم گودرز قیام کرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صائن
تصویر صائن
(پسرانه)
محافظ، نگاه دارنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کاهن
تصویر کاهن
روحانی مسیحی یا یهودی، روحانی اقوام باستان مانند بابلیان و مصریان، غیب گو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کامن
تصویر کامن
نهفته، پنهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاین
تصویر کاین
که این، برای مثال نصیحت گوش کن کاین در بسی به / از آن گوهر که در گنجینه داری (حافظ - ۸۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خائن
تصویر خائن
خیانت کننده، خیانت کار، دغل و نادرست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بائن
تصویر بائن
آشکار، هویدا، واضح، ظاهر، جداشونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دائن
تصویر دائن
وام دهنده، وام خواه، بستانکار
فرهنگ فارسی عمید
(ءِ نَ)
مؤنث کائن. حادثه، چیز نوپیدا که سابق نبوده باشد. (آنندراج). ج، کائنات
لغت نامه دهخدا
نوعی انگدان که معطر است و در مناطق کوهستانی اروپای مرکزی میروید. گیاهی است دایمی که بارتفاع 2 متر هم میرسد و شاخ و برگش کم و برگهایش سبز بریده بریده میباشد. گلهایش زرد مایل بسبز و میوه اش تخم مرغی است. ریشه اش خاکستری رنگ و نرم و خوشبو و تلخ مزه است و چون اندامهای این گیاه طعم ادویه یی دارند برای چاشنی اغذیه بکار میروند و در طب نیز برای زیاد کردن ادرار مصرف میشوند انجدان رومی انگدان رومی انگژد رومی لیفسطیقون. یا کاشن رومی. گیاهی است از تیره چتریان که دو ساله است و برخی گونه های پایا نیز دارد. برگهایش دارای بریدگیهای زیاد و رنگ گلهایش سفید یا قرمز است. این گیاه در اماکن خشک اروپای جنوبی میروید. ریشه اش در طب قدیم بعنوان دوای صرع تجویز میشده است حرای رومی سیسالیوس ساسالیوس سسالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کائد
تصویر کائد
تنبل کار (تنبل مکر و حیلت باشد) ترفندگر مکار حیله گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاین
تصویر کاین
باشنده موجود حادث، جمع کاینین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کابن
تصویر کابن
مبلغی که بهنگام عقد نکاح بذمه مرد مقرر شود مهر: (این جهان نو عروس را ماند رطل کابینش گیر و باده بیار) (خسروی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کامن
تصویر کامن
پنهان، پوشیده شونده
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه خبر دهد از وقایع آینده و ادعای آگاهی بر اسرار و اطلاع از علم الغیب کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عائن
تصویر عائن
چشم کننده، آب روان، نگرنده بیننده باچشم خود
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی برادر شوهر، برادر زن برادر شوهر، برادر زن. پارسی تازی گشته کاین نام شهری است ترکی برادر شوهر، برادر زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صائن
تصویر صائن
نگهبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دائن
تصویر دائن
قرض دهنده، وام دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خائن
تصویر خائن
خیانت کار، دغلباز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حائن
تصویر حائن
گول، احمق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بائن
تصویر بائن
جدا شونده، آشکار
فرهنگ لغت هوشیار
کائنه در فارسی مونث کائن: باشنده پدیده مونث کاین (کاین) :جمع کاینات (کائنات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاین
تصویر کاین
((یِ))
موجود، موجود شونده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاهن
تصویر کاهن
((هِ))
روحانی مصریان باستان، بابلیان و یهودیان، فال گیر، غیب گو، جمع کهنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کامن
تصویر کامن
((مِ))
پنهان شونده، پوشیده شونده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خائن
تصویر خائن
دشمن یار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خائن
تصویر خائن
Traitor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دائن
تصویر دائن
Creditor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خائن
تصویر خائن
предатель
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دائن
تصویر دائن
кредитор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خائن
تصویر خائن
Verräter
دیکشنری فارسی به آلمانی