بائن بائن جداشونده. (از منتهی الارب). جدا: پور سلطان گر بر او خائن شود آن سرش از تن بدان بائن شود. (مثنوی). لغت نامه دهخدا
بائن بائن دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان لار 3هزارگزی جنوب باختر لار. کنار راه فرعی لار به خنج، دامنه. گرمسیر و مالاریائی. سکنۀ آن 294 تن وآب آن از چاه است. محصول آنجا، غلات خرما (دیمی) و شغل اهالی زراعت است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7) لغت نامه دهخدا