جدول جو
جدول جو

معنی ژنراتور - جستجوی لغت در جدول جو

ژنراتور
تولید کننده، موجب، سبب
تصویری از ژنراتور
تصویر ژنراتور
فرهنگ لغت هوشیار
ژنراتور
((ژِ نِ تُ))
وسیله ای که بر اثر القای الکترومغناطیسی انرژی مکانیکی را به انرژی الکتریکی تبدیل کند، مولد برق، مولد (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
ژنراتور
دستگاهی که با استفاده از انرژی مکانیکی جریان الکتریسیته تولید می کند، مولد
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اپراتور
تصویر اپراتور
کارور، گرداننده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اپراتور
تصویر اپراتور
((اُ پِ تُ))
شخص متصدی کار کردن با دستگاهی خاص مانند تلفن، کامپیوتر، چاپ و غیره، کارور (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اپراتور
تصویر اپراتور
کسی که مسئول کار با دستگاهی مانند تلفن، کامپیوتر و دستگاه چاپ است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اپراتور
تصویر اپراتور
Operator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ผู้ดำเนินการ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نیاتور
تصویر نیاتور
(پسرانه)
نیاطوس، از شخصیتهای شاهنامه، نام برادر قیصر روم از یاران سپاه خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
وکیل مجلس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
((س))
عضو مجلس سنا، نماینده مجلس اعیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
عضو مجلس سنا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
Senator
دیکشنری فارسی به انگلیسی