جدول جو
جدول جو

معنی ژفرن - جستجوی لغت در جدول جو

ژفرن
(ژُ رَ)
مادموازل ماری ترز. نام زنی با ذکاء و هوشی وافر. مولد پاریس بسال 1699 و وفات بسال 1777 میلادی خانه او مجمع فیلسوفان وقت بود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ژفگن
تصویر ژفگن
چرک آلود، قی آلود، ویژگی چشمی که در گوشۀ آن ژفک جمع شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرن
تصویر فرن
تابۀ مخصوص نان پزی، کنایه از نانوایی
فرهنگ فارسی عمید
(اَ رَ)
قبیله ایست از بربریان مغرب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ژَ گِ)
خم ناک. قی آلود: غمیصا بایستاد بر فراق سهیل می گریست تا چشمش ژفگن شد. (تفسیر ابوالفتوح ج 5 ص 188). عین ٌ اغمص، چشمی ژفگن. غمص، ژفگن شدن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(ژِ رُ)
ادمن امه فلورانتن. هنرپیشۀ درام و نقاش فرانسوی. مولد مگنله (اوآز) بسال 1804 و وفات در سن پیر-له -نمور بسال 1895 م
اتین فرانسوا. نام پزشک و شیمی دان فرانسوی. متولد بسال 1672 در پاریس و متوفی بسال 1731 م
ژان ماری میشل. نام هنرپیشۀ فرانسوی. متولد بسال 1813 و متوفی به پاریس بسال 1883 م
ماتیو اگوست. مورّخ فرانسوی. مولد پاریس بسال 1820 و وفات در بی اور بسال 1895 م
ژولین لوئی. نام نقاد شهیر فرانسه. متولد بسال 1743 در رن و متوفی بسال 1814 م
گوستاو. نام ادیب و نقاد فرانسوی. مولد بسال 1855 میلادی در پاریس
لغت نامه دهخدا
(ژُ رَ / رِ)
پیرامن دهان. (برهان). صاحب آنندراج گوید: پیرامن دهان، در برهان آورده وظن آن است که زفر یعنی دهان را زفره خوانده باشد
لغت نامه دهخدا
(ژَ رَ / رِ)
غلبه در قمار و لعب و بازی. (این لغت در فرهنگ ناظم الاطباء آمده است و در کتب لغتی که در دسترس ما بود دیده نشد)
لغت نامه دهخدا
(ژِ فِ سُ)
جفرسن. تماس. نام سومین رئیس جمهور ممالک متحدۀ آمریکای شمالی. مولد شادول بسال 1743 و وفات در منتی سلو بسال 1826 میلادی وی یکی از مؤسسین حزب دموکرات آمریکاست. رجوع به جفرسن شود
لغت نامه دهخدا
(ژِ رُ)
سابقاً تزاریتسین، شهری به روسیه در ساحل ولگا. شکست عظیم هیتلر در جنگ اخیر بدینجا بود. اکنون ولگاگراد نام دارد، نبیرۀ او، چارلز، عالم و نویسندۀ انگلیسی، مولد 1753 و وفات 1816 میلادی و رجوع به استانهپ شود
نام شهری به اسپانیا در کاتالونی، دارای 18000 تن سکنه و آنجا کرسی ایالت باشد
لغت نامه دهخدا
(ژُ)
ژزف ژاک سزر. مارشال فرانسوی. مولد بسال 1852 در ریوزالت و وفات بسال 1931 میلادی وی در تنکن و ماداگاسکار و سودان تحصیل شهرت کرد و از سال 1914 تا 1916 سپهبد سپاه فرانسه و فاتح نبرد اول مارن (سپتامبر 1914) بود
لغت نامه دهخدا
(فُ)
تابۀ سفالین که در وی نان پزند. (منتهی الارب). جایی که در آن نان پزند و این جز تنور است. (اقرب الموارد) : و خبز الفرن ارطب من خبز التنور. (ابن بیطار) ، خانه ای است جز تنور آماده که در آن نان پزند و فرن در فارسی به معنی زیر یا فرودین (؟) است. (از محیط المحیط) ، در المجمل آمده است که فرن نانی است معروف و لغت عربی نیست. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ژفگن
تصویر ژفگن
قی آلود، چرک آلود
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی تازی گشته از آهن تابه نان پزی، تنور تون بریجن تابه سفالین که در وی نان پزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرن
تصویر فرن
((فُ))
تابه سفالین که در آن نان پزند
فرهنگ فارسی معین