تابۀ سفالین که در وی نان پزند. (منتهی الارب). جایی که در آن نان پزند و این جز تنور است. (اقرب الموارد) : و خبز الفرن ارطب من خبز التنور. (ابن بیطار) ، خانه ای است جز تنور آماده که در آن نان پزند و فرن در فارسی به معنی زیر یا فرودین (؟) است. (از محیط المحیط) ، در المجمل آمده است که فرن نانی است معروف و لغت عربی نیست. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)