- ژف
- تر، نمناک
معنی ژف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تر شده خیس شده
خیس شدن
قی آلود، چرک آلود
آب و چرکی که درگوشه چشم جمع شده باشد خواه تر باشد خواه خشک
چرک کنجهای چشم خواه تر باشد و خواه خشک
بخیل و ممسک
ژفک، چرک سفیدی که در گوشۀ چشم یا میان مژه ها جمع می شود، قی، خیم، رمص، ریمه، کیغ
چرک سفیدی که در گوشۀ چشم یا میان مژه ها جمع می شود، قی، خیم، رمص، ریمه، کیغ
چرک آلود، قی آلود، ویژگی چشمی که در گوشۀ آن ژفک جمع شده باشد
تر شده، خیس شده
تر شدن، خیس شدن
آسفالت کاری
آسفالت
قوس و قزح رنگین کمان
رنگین کمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، درونه، آفنداک، ترسه، سرویسه، کرکم، سویسه، نوس، نوشه، سدکیس، قوس و قزح، تربسه، تویه، آلیسا، قزح، شدکیس، نوسه، آزفنداک، سرگیس، کلکم، تیراژی، ایرسا، تربیسه، تیراژه، اغلیسون، توبه، رخش، آدینده، سرکیس