جدول جو
جدول جو

معنی ژرمی - جستجوی لغت در جدول جو

ژرمی
(ژِ رِ)
یکی از چهار پیغمبر اسرائیل و دومین پیغمبر اعظم عهد عتیق. مولد حدود سال 650و وفات در حدود سال 590 قبل از میلاد رجوع به ارمیا شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ژرفی
تصویر ژرفی
(دخترانه)
عمق، ژرفا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گرمی
تصویر گرمی
گرم بودن
گرمی نمودن: کنایه از دوستی نشان دادن، اظهار دوستی کردن، مهر ورزیدن، مهربانی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نرمی
تصویر نرمی
نرم بودن، کنایه از لطف و مهربانی، برای مثال اگر نادان به وحشت سخت گوید / خردمندش به نرمی دل بجوید (سعدی - ۱۲۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
ویژگی هر چیزی که از چرم دوخته یا ساخته شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژرمن
تصویر ژرمن
نژاد مردم آلمان، ژرمنی، مربوط به ژرمن، شاخۀ زبانی از خانوادۀ زبانی هندواروپایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرمی
تصویر پرمی
پر از باده: جام پرمی، نوعی از انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرمی
تصویر شرمی
خجلت شرمساری شرمندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرمی
تصویر خرمی
شادمانی، خوشحالی، سرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژرمن
تصویر ژرمن
فرانسوی: آلمانی: از مردم آلمان، زبان مردم آلمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمی
تصویر ارمی
منسوب به ارم زبان منسوب به قوم ارم زبان قدیم سوریه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرمی
تصویر گرمی
حرارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرمی
تصویر مرمی
آماجار، پرتاب شده انداخته شده پرتاب شده (تیر و جز آن)
فرهنگ لغت هوشیار
نرم بودن، یانرمی گوش. نرمه گوش، مهربانی لطف. یابه نرمی. بامهربانی: اگرنادان بوحشت سخت گوید خردمندش بنرمی دل بجوید. (گلستان. قر. 127)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژرمن
تصویر ژرمن
((ژِ مَ))
نژاد مردم آلمان یا هر یک از مردم آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرمی
تصویر مرمی
((مَ))
پرتاب شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نرمی
تصویر نرمی
((نَ))
ملایمت، بردباری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نرمی
تصویر نرمی
اکناع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نرمی
تصویر نرمی
Gentleness, Mushiness, Pulpiness, Silkiness, Slickness, Smoothness, Softness, Squishiness, Tenderness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرمی
تصویر فرمی
Curly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
Leathery
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرمی
تصویر فرمی
encaracolado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نرمی
تصویر نرمی
suavidade, maciez, polpudez, sedosidade, ternura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
кожистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فرمی
تصویر فرمی
кудрявый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
ledrig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فرمی
تصویر فرمی
lockig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فرمی
تصویر فرمی
kręcony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نرمی
تصویر نرمی
delikatność, miękkość, miąższowość, jedwabistość, gładkość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
шкірястий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نرمی
تصویر نرمی
нежность , мягкость , мякоть , шелковистость , гладкость , гладкость , мягкость , нежность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
skórzany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فرمی
تصویر فرمی
кучерявий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نرمی
تصویر نرمی
м'якість , м'якість , м’якість , шовковистість , гладкість , м'якість , м'якість , ніжність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
似皮革的
دیکشنری فارسی به چینی