جدول جو
جدول جو

معنی ژرسو - جستجوی لغت در جدول جو

ژرسو
(ژِ سَ)
نام قصبه ای به سویس (در کانتون شویتز) دارای 1817 تن سکنه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ژرسه
تصویر ژرسه
نوعی پارچۀ نازک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرسو
تصویر پرسو
پرنور، پرروشنایی، کنایه از دارای قدرت بینایی زیاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
کسی که از هر چیزی بترسد و بیهوده دچار ترس و بیم شود، کم جرئت، کم دل
فرهنگ فارسی عمید
(پُ)
پرنور. مقابل کم سو: چراغی پرسو. چشمی پرسو
لغت نامه دهخدا
(تَ)
مرکّب از: ’ترس’ + ’و’، ظاهراً علامت کثرت، جبان و صاحب جبن و کم جرئت. (ناظم الاطباء)، پرترس. بسیارترس. در تداول عوام، بزدل آنکه از هر چیزی کوچک و مختصر ترسد
لغت نامه دهخدا
(بَ)
برسوی. جهت فوقانی. طرف بالا. جانب علو. علو. فوق. مقابل فروسو. (یادداشت مؤلف) :
گنبدی نهمار بر برده بلند
نش ستون از زیر و نز برسوش بند.
رودکی.
نیک ماند ز برسو آن امرود
به سنان مبارز پر کین
وآن فروسوش همچو ناف بتی
که بود سال و ماه مشک آگین.
محسن قزوینی.
از فروسو گنج و از برسو بهشت
سوزنی سیمین میان هر دو حد.
ابوشعیب هروی.
قرعاء، بر سوی راه: قارعه الطریق، برسوی راه. نزک، برسوی ران. (منتهی الارب). در منتهی الارب کلمات ور، وره، ورک را به برسوی راه ترجمه کرده است. در برهان این کلمه دیده نمیشود. ناظم الاطباء آرد: برسو، نوک و قله و سر. برسوی گوش، نوک گوش. برسوی ران، استخوانی در ران حیوانات بارکش که بجانب خارج برجستگی دارد. رجوع به ناظم الاطباء شود
لغت نامه دهخدا
(ژِ)
نام بزرگترین جزیره آنگلونرماند، دارای 52000 تن سکنه و کرسی آن سنت هلیه است
لغت نامه دهخدا
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
کم جرات، کسی که دچار بیم و ترس شود، بسیار ترس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسو
تصویر پرسو
پرنور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژرسه
تصویر ژرسه
فرانسوی کشباف ساده بافت نوعی پارچه نازک، نیم تنه بافته از نخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژرسه
تصویر ژرسه
((ژِ س))
نوعی پارچه نایلونی نازک، نیم تنه بافته از نخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
((تَ))
ترسنده، کم جرأت، کم دل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
خجولٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
Cowardly, Craven, Lilylivered, Pusillanimous, Timid, Timorous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
lâche, pusillanime, timide, craintif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
臆病な , 臆病な , 臆病な , 内気な , 恐ろしい
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
بزدل , بزدل , بزدل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
কাপুরুষ , ভীরু , কাপুরুষ , ভীতু , লাজুক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
mwoga, aibu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
korkak, ürkek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
겁많은 , 겁쟁이 , 겁이 많은 , 겁 많은 , 소심한 , 두려운
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
penakut, pengecut, pemalu, takut
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
פחדן , פחדן , ביישן , פחדן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
कायर , डरपोक , संकोची
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
ขี้ขลาด , ขี้ขลาด , ขี้ขลาด , ขี้ขลาด , ขี้อาย , กลัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
lafhartig, laf, lafvalig, timide
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
codardo, timido, timoroso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
covarde, pusilânime, tímido, temeroso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
胆小的 , 胆怯的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
tchórzliwy, nieśmiały, bojaźliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
боязкий , боягузливий , сором'язливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
feige, schüchtern, ängstlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
трусливый , робкий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ترسو
تصویر ترسو
cobarde, pusilánime, tímido, temeroso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی