جدول جو
جدول جو

معنی ژدنی - جستجوی لغت در جدول جو

ژدنی
(ژِ)
نام دهستانی به انگلستان (در قلمرو لینکلن) ، دارای 2480 تن سکنه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لدنی
تصویر لدنی
جبلی، فطری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تدنی
تصویر تدنی
اندک اندک نزدیک شدن، پایین آمدن، پست شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
مربوط به جامعۀ متمدن، مربوط به تمدن، مربوط به مدینه، شهری در عربستان، از مردم مدینه، مقابل مکی، ویژگی سوره هایی از قران که در مدینه نازل شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ادنی
تصویر ادنی
پایین تر، برای مثال ندارد خویشتن را در مضیقی / ز نااهلی اگر ادنی نشیند (ابن یمین - ۳۷۳) کمترین، پایین ترین، ضعیف تر، پست تر، زبون تر، افتاده تر
فرهنگ فارسی عمید
فرودش پستیدن، نزدیک شدن -1 نزدیک آمدن، پایین آمدن پست شدن، نزدیکی، پستی، جمع تدنیات. پست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شدنی
تصویر شدنی
میسور، عملی، ممکن، مقدور، آنچه تواند بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدنی
تصویر بدنی
تنی
فرهنگ لغت هوشیار
نزدیک تر، زبون تر، پست تر فرومایه تر نزدیکتر اقرب قریب تر مقابل اقصی، زبون تر پست تر فرومایه تر ارذل خسیس تر کمتر کمترین فروتر پایین تر اسفل مقابل اعلی. مونث: دنیا، جمع ادانی. یا عذاب ادنی. عذاب این جهانی. یا علم ادنی. علم طبیعی. یا فلسفه ادنی. فلسفه طبیعی فلسفه اسفل مقابل مابعد الطبیعه
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به عدن، نوعی پارچه که در نیشابور بافته می شده. منسوب به عدن، نوعی پارچه که در نیشابور بافته می شده
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه کسی را بدون سعی او و کوشش غیر حاصل شود، علم لدنی، علم که بنده را افتد بی واسطه و تنها بالهام خدایتعالی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
شهری، قراری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادنی
تصویر ادنی
((اَ نا))
نزدیک تر، اقرب، زبون تر، پست تر، مفرد ادانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تدنی
تصویر تدنی
((تَ دَ نّ))
نزدیک آمدن، پایین آمدن، پست شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لدنی
تصویر لدنی
((لَ دُ نُِ ی))
فطری، ذاتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
((مَ دَ یّ))
شهرنشین، آیاتی که در مدینه بر پیامبر نازل شد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شدنی
تصویر شدنی
امکان پذیر، قابل انجام، مقدور، ممکن، میسر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بدنی
تصویر بدنی
Bodily, Somatic, Somatically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
Civil, Civilized, Civically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
civiquement, civil, civilisé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
цивільно , цивільний , цивілізований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
cívicamente, civil, civilizado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بدنی
تصویر بدنی
corporeo, somatico, somaticamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بدنی
تصویر بدنی
corporal, somático, somaticamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
civiel, geciviliseerd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بدنی
تصویر بدنی
身体的 , 躯体地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بدنی
تصویر بدنی
cielesny, somatyczny, somatycznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
civilmente, civil, civilizado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
граждански , гражданский , цивилизованный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بدنی
تصویر بدنی
тілесний , соматичний , соматично
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
cywilnie, cywilny, cywilizowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مدنی
تصویر مدنی
zivil, zivilisiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بدنی
تصویر بدنی
körperlich, somatisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بدنی
تصویر بدنی
телесный , соматический , соматически
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بدنی
تصویر بدنی
corporal, somático, somáticamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی