جدول جو
جدول جو

معنی چیلانگر - جستجوی لغت در جدول جو

چیلانگر
(گَ)
کسی که چیلان یعنی آلات و ادوات آهنی سازد. چیلان ساز. آنکه افزار آهنین کوچک سازد. چیلانی:
ز چیلانگرم شعله در جان گرفت
دلم آتش از آب حیوان گرفت.
وحید (ازآنندراج).
رجوع به چیلان شود
لغت نامه دهخدا
چیلانگر
آنکه آهن آلات خرد از قبیل قفل کلید چفت ورزه زنجیر انبر میخ و مانند آنها سازد
فرهنگ لغت هوشیار
چیلانگر
قفل ساز
تصویری از چیلانگر
تصویر چیلانگر
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چیلانه
تصویر چیلانه
(دخترانه)
درخت عناب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
ویران کننده، خراب کننده
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان زنجان. سکنۀ آن 556تن. آب از چشمه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
پالاندوز. اکّاف. قتّاب:
گویند گرفت یار تو یار دگر
از رشک همی گویند ای جان پدر
جانا تو بگفتگوی ایشان منگر
خرخو بیند که غرقه شد پالانگر.
فرخی.
شبی نعلبندی و پالانگری
حق خویش میخواستند از خری.
نظامی.
نمایند هر شب خران را بخواب
که پالانگران را ببرده است آب.
سلمان ساوجی (ازجنگی خطی مورخ بسال 651)
لغت نامه دهخدا
(پَ/ پِ گَ)
نصال. (دهار). آنکه پیکانها بسازد، از عالم تیرگر و کمان گر. (آنندراج) :
اینقدر پیکان که در یک زخم ماست
در دکان هیچ پیکانگر نبود.
کلیم.
به پیکانگرش مایه داده سپهر
ز فولاد هم جوهر تیغ مهر.
طغرا
لغت نامه دهخدا
(خوَرْ / خُرْ)
دهی است جزء دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان. در 30هزارگزی باختری قیدار و 6هزارگزی راه مالرو عمومی واقع است. کوهستانی و سردسیر و 300 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
عمل و شغل چلنگر ساختن چیزهای خرد آهنی از قبیل قفل کلید چفت و رزه. میخ انبر و مانند آنها، دکان چلنگر
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه پیکان سازد نصال: این قدر پیکان که در یک زخم ماست در دکان هیچ پیکانگر نبود. (کلیم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
مخرب
فرهنگ واژه فارسی سره
مخرب، ویران ساز، هادم، مفسد
متضاد: آبادگر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
المدمّرة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
Devastating, Demolitionist, Devastatingly, Ruinous, Subversive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
démolisseur, dévastateur, de manière dévastatrice, ruineux, subversif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
разрушитель , разрушительный , разрушительно , губительный , подрывной
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
מפרק , הַרְסָנִי , הרסני , הרסני , מהפכני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
demolidor, devastador, devastadoramente, ruinoso, subversivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
demoliciónista, devastador, devastadoramente, ruinoso, subversivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
تخریب کار , تباہ کن , تباہ کن طریقے سے , تباہ کن , سبورسیو
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
ผู้ทำลาย , ทำลายล้าง , อย่างทำลายล้าง , ที่ทำลายล้าง , ทำลายล้าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
penghancur, merusak, dengan cara menghancurkan, subversif
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
解体工 , 壊滅的な , 壊滅的に , 破滅的な , 破壊的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
руйнівник , руйнівний , руйнівно , руйнівний , підривний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
拆除工 , 毁灭性的 , 毁灭性地 , 毁灭性的 , 颠覆性的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
mharibu, kuharibu, kwa uharibifu, mbaya, kubomoa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
철거공 , 파괴적인 , 파괴적으로 , 파괴적인 , 전복적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
yıkıcı, yıkıcı bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
ধ্বংসকারী , ধ্বংসাত্মক , ধ্বংসাত্মকভাবে , বিধ্বংসী , বিপ্লবী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
burzyciel, destrukcyjny, niszczycielsko, zgubny, subwersyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
demolitore, devastante, rovinoso, sovversivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
Abrissunternehmer, verheerend, ruinös, subversiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
sloper, vernietigend, verwoestend, schadelijk, subversief
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ویرانگر
تصویر ویرانگر
विध्वंसक , विध्वंसक , विध्वंसकारी रूप से , विनाशकारी , उपद्रवी
دیکشنری فارسی به هندی